♥وبلاگ من و نی نی جونم که مامان سایا فداشه♥♥وبلاگ من و نی نی جونم که مامان سایا فداشه♥، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
مامان سایامامان سایا، تا این لحظه: 29 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

من و نی نی بدون بابایی

34-بیا بشین یه فنجون قهوه بخوریم

1392/5/3 18:25
نویسنده : سایا
2,267 بازدید
اشتراک گذاری

سلام...خوبی؟چه مخاطب خاموش من باشی چه روشن من دعوتت میکنم بیایی یه فنجون قهوه کنار من و مهمونم باشی...

تو سکوت کن و قهوتو بخور منم برات از چیزایی میگم که باید گفته بشه...هرچند حس میکنم بیشتر از خوردن یه فنجون قهوه کنار من هستی...

برای من هویت تو مهم نیست...مهم نیست گذشتت چی بوده یا حتی آیندت چی خواهد بود...برای من الان مهم وجود توئه...که اینجا کنارم نشستی و داری به حرفام گوش میدی...از من نترس...خودتو پنهون نکن و سرتو ننداز پایین...بهم نگاه کن...من عجیبم؟نه...حالا خوبه بیا جلوتر و به صورتم نگاه کن و حرفامو بشنو

مسلمونم که نباشی میفهمی که این ماه ماهه خوب رمضانه...ولی چرا حداقل تظاهر به خوب بودن نمیکنی؟گاهی دوس دارم از آدما دروغ بشنوم چون باور ندارم کسی تا این حد بد باشه...باور ندارم انقدر تو دنیای کثیفشون غرق باشن...دوس دارم کسی به دروغ هم که شده تظاهر به خوب بودن کنه....

ما اگر ببینیم بچه ای گوشه خیابون نشسته به جای ترحم ازش عکس میگیریم و چه بسا داورانی که این عکس هارم عکس منتخب سال انتخاب میکنن....

ولی اگر شادی باشه خب علتی برای اینکه بخوان عکسو انتخاب کن وجود نداره!

اگر ببینیم کسی توی ظرف یه آدم فقیر 1000ت میزاره با یه حالتی ما 2000ت میزاریم!

اگرها زیاده اما حرف من تو دنیای واقعی نیست و به کسی هم ربطی نداره که کسی چطور زندگی میکنه چون خیلی وقته ما فاصله گرفتیم از خودمون....

حرفم تو این دنیای مجازیه...(اینو بخون بخاطر خودت نظرم نمیخواد بزاری که من خوشحال بشم فقط بادقت بخونش)

اول که میریم وبلاگای مختلف میبینیم...خب یکی نظراتش کم و دیگری زیاد....ما کاری به اون که مخاطبی نداره نداریم چون از نظر ما حتما جالب نمینویسه و بیخیالش میشیم...ولی کار ما با کسیه که مخاطب داره

اولین کار ما اینه که آرشیویش میخونیم بعد که دیدیم خب یه زندگی خوب و مرفه داره و یه بچه خوب به نداشته های خودمون فکر میکنیم و اجازه میدیم که به راحتی حس حسادت تموم وجودمون بگیره...در این حالت 2تا راه برای ما وجود داره

1-رو قسمت نظرات کلیلک میکنیم چشمامونو میبندیم و دهنمو باز میکنیم و هرچی از دهنمون در میاد به طرف مقابل میگیم...غافل از اینکه چیه؟کیه؟و به تنها چیزی که فکر نمیکینیم شکستن دلشه

2-میاییم یه وبلاگ میسازیم و تمام عغده های درونیمو خالی میکنیم...یا ازدواج توپی داشتیم یا زندگی مرفه و .... این وسط چه آدمایی هستن که وجدانشون بیدار میشه و به گناهشون اعتراف میکنن و انسانهای بدی که با بی چشم و رویی بازم به کارشون ادامه میدن...

این روزا تو هر وبی که میریم حالا وب من یا بقیه دوستان همه ما یه ترسی داریم...و اکثر مطالبمون رمزدار میشن

من کلا عادت به تایید نظرات منفی ندارم چون دوس ندارم بچه آیندم بدونه تو این دنیای مجازی هم انسانها همیشه باید به بدی یادگار بزارن...

بیایین خوب بودن باهم یاد بگیریم...مهربون بودن...انرژی مثبت دادن...دلتنگ و نگران هم شدن...

حق هرکسی هست که اینروزا یه وب داشته باشه ولی بیایین صداقت داشته باشیم...باهم مهربون باشیم و بخاطر 4تا نظر نیاییم دروغ بگیم...

به این باور برسیم که تو همین خاک انسانهای خوشبخت دارن زندگی میکنن...به راحتی کنار هم هستن...وقتی یه خونه شیک دیدیم بگیم ایشالله براش شادی باشه تو این خونه و اگر ماشین مدل بالایی دیدیم بگیم چرخش براش بچرخه و از این بهتر...

شبا موقع خواب به هیچی فکر نکنیم جز دلی که شکستیم!بیایید باهم زندگی خوب تجربه کنیم...و تو این روزا منتظر پخش شدن عکس کسی نباشیم!نخواییم آبرو کسی ببریم!

بیا یه فنجون قهوه مهمون من...

بیا یه دنیا محبت و مهربونی مهمون من...

بیا کنار من و بهترینارو بسازم برات اونم مهمون من...

*گفته بودم تا آخر ماه رمضون آپ نمیکنم ولی دلم طاقت نیاورد و 2تا پست گذاشتم دوستای عزیزم...ولی تا 3هفته جدید پستی ندارم واقعا چون خیلی گرفتارم ولی مثل همیشه نظرات قشنگ و پرانرژیتون ثبت میشه

**برای دوست عزیزم رستا که همسرش تصادف کرده خیلی خیلی دعا کنید:*

***از همه دوستای مهربونی که کنارم هستن و بهم همیشه روحیه میدن یه دنیا ممنونم:)

****عکسمون هیچ ربطی به پستمون نداره:)

پ.ن♥این روزا شدیدا داریم لبه تیغ راه میریم....نمیدونم چرا ولی اتفاقات عجیبی میافته...مامانم امروز صبح که از در میرفته بیرون با ماشین میگه نمیدونم حواسم کجا بود که زده بوده به در کوچه و ماشینش یکم خراب هم شده...ولی یه راننده حرفه ای و عشق میکنم کنارش بشینم و لذت میبرم چون حتی اگه تصادفم کنه خدایی نکرده با شجاعت کامل وایمیسته...یه پست حتما حتما اختصاصی برای تصادف های خودمون دارم که نوشتنشون خالی از لطف نخواهد بود:)♥

بچه ها برای تولد 19سالگیم چه تمی پیشنهاد میدین؟سایتی سراغ دارید اصلا؟

1

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (264)

saba
30 تیر 92 16:18
سلام ساياي عزيزم.واقعاباعث افتخارمه كه من چنين دوستي دارم وواقعاخوشحالم كه من اولين نظردهنده اين پستت هستمساياجونم واقعابه خودم ميبالم كه دوست عزيزم طرزفكرش اينه.اين كه خيلي عاقله واينكه خداروشكرميتونه خودش باعقل وفكرخودش گليمشوازاب بكشه بيرون(فك كنم گندزدم به ضرب المثل)ساياجونم من توي همين پستت وپستي كه راجب به پدرام صفرزاده بودواقعاچيزاي زيادي ازت يادگرفتم وبهت افتخارميكنم.سايامرسي كه ميتونم بيام وبت ومرسي كه ميتونم برات نظربذارم وبابت همه چيزممنونتم.الان خونه فاطي ام.نشسته كنارم داره ميخونه.ساياميدوارم ي روزي اگه عمري بودبتونم لاقل عكس قشنگتو وروي ماهتوتولباس عروسي ببينم ودوس دارم زودترازهمه چمران جونموعشقموببينم..ساياجونم هرچي بگم بازم كمه كه واقعادخترعاليــــــــــ ومهربون وخانوم ازهمه مهترعاقل وبالغ هستي ومن به داشتن چنين دوستي به خودم ميبالم عزيزم.خب وقت قشنگتونميگيرم عزيزدل من.اميدوارم هميشه سالم وسلامت باشي.بازم ميگم بهت افتخارميكنم عزيزمن.فعلاخداحافظ گل من

سلاااام سبا جونم الهی قربونت برم من....مرسی عزیزدلم کامنت اولی خودمی توفدات بشم که انقدر مهربونی من مهربونی از خود تو و فاطمه و خیلی از دوستای دیگه یاد گرفتم فدات بشم....وااای انگار من چیکار میکنم برات که انقدر تشکر میکنی؟من شرمنده تو و فاطمه هستم که کامنتتون دیر تایید شد واقعا شرمندم عزیزدلم...فدات بشم نفسی...تو و فاطمه که قطعا تو عروسیم دعوتین عزیزدلم....وای سبااااا فکر کن چمرانم بیاااد الهی فدات بشم مرسی که انقدر انرژی مثبت بهم میدی عزیزدلممنم هرچی از خوبیای شما 2تا عزیزدل بگم کم گفتم عزیزدلم...منم به بودن شما کنارم خیلی افتخار میکنم قربونت برم من عزیزدلمبرات آرزوی بهترینارو دارم قربونت برم من
دلم برات خیلی خیلی تنگ شده عزیزززززم::فدات بشم من جوجووووو
محبوبه مامان ترنم
30 تیر 92 16:32
ای جانممممممممممممم.
حرفهات از دل میاد و به دل میشینه......
قالب وبت هم قشنگه

فدااااات شم عزیزددددلم
مرسی قربونت برم من...
چشات خوشگل میبینه محبوبه جون
fateme
30 تیر 92 16:38
سلام ساياي مهربونمازوقتي سباداشت تايپ ميكردمن پيشش نشسته بودم وهمه روخوندم ومتاسفانه همش حرفاي من بودحالانميدونم چي بگمميكشمشنه بچم گناه دارهبالاخره تونستم يه لقب خوب واست پيداكنمولي مهربونم اگه من كامنت ميذارم نه واسه زيادشدن نظراي توئه نه واسه اينكه ديگران چيزي بگن تنهاوتنهاواسه دل خودمهواي عزيزم ماكه هميشه مهمون محبتاومهربونياي توايمولي واسه اونايي كه ميرن عكس پخش ميكنن واقعامتاسفم.نيدونم منظورت بامنه يانهموخوام اعتراف كنم من ادم بديممممممممسحرهركاري كردم واست كامنت بذارم مگه ميشد؟؟!!!!سايااگه دلتوشكستم ببخش ميخوام باتو،مامان بابام و......زندگي خوب روتجربه كنم پستت عااااااالي بودداشتم سين هاي زندگي موميشمردم:"سايا،سبا،سيما،سعيدو......"وازداشتن همتون خيلي خوشحالم

سلام فاطمه جون خوبی عزیزم...پس کنار هم بودین شیطونا؟اول از همه معذرت خواهی منو بپذیر واسه دیر تایید شدن کامنت عزیزم....چون دوس داشتم واسه اینکه وبلاگ ندارید تو و سبا خیلی کامل جواب بدماسم من چیه حالا فاطمه؟میدونم گلم یه بنده خدایی یه نظری گذاشته بود...واسه اون بود بیخیال قربونت برم من...قررربونت برم من گلم من که کاری نمیکنم...نه بابا منظورم با شما آخه؟فاطمه از اون حرفا بودا...این پست کلی بود عزیزدلم...وا چراااا؟تو به این خوبی گلم...چرا نمیشد؟نه عزیزدلم این چه حرفیه؟یقین داشته باش که همینجوره عزیزدلم...نه گلم چه دل شکستنی عزیزدلماصلا ناراحت نیستم ازت فاطمه جان...خوشحالم که با نگاهت همیشه منو دنبال میکنی قربونت برم...سلام به مامان گلت برسون عزیزدلم
saba
30 تیر 92 16:41
راستي ساياجونم يه سوتي گنده دادم حواسم نبودنوشتم من اولين كسيم كه برات كامنت گذاشتمببين اگه قبل ازمنم كامنت گذاشته بودن اون قسمتوويرايش كن ابروم نره هااا.راستي اينم يادم رفت بهت بگم قالب جديدت خيلي خيلي خيلي قشنگه عزيزم.مبارك باشه قالب جديدت عزيزدلم

سلام سبا مون خوبی عزیزم؟نههه قربونت برم اولین کامنت مال خودت بود فدات بشم
مررررسی عزیزم خوشحالم که خوشت اومده سبا جونامروز کجایی نیستی؟دلم برات تنگ شده
majede
30 تیر 92 16:56
میدونی سایا؟
این حرف خیلی از وبلاگ نویساس...
دنیای مجازی هم داره مثل دنیای واقعی الوده میشه..
از اینجا هم دارن بعضیارو بیرون میکنن..
من واقعا نمیدونم قصد اینجور ادما چیه و واقعا بد هستن یا نه...
اما...
خیلی قشنگ نوشتی عزیزم...
برای رستا هم...خیلی خیلی امیدوارم که اقا زانیار خوب شه وایشالله خدا کمکشون میکنه..

آره ماجده جون...واقعا هیچکس دیگه نیست که همه باهاش خوب باشن...
قصدشون آزار و اذیت دیگرانه فقط...چون وجودشون سراسر از نفرته
قربونت برم به پای نوشته های قشنگ تو که نمیرسه عزیزم...
قربونت برم عزیزدلم دعای همه ما هست برای همسر مهربونش...
majede
30 تیر 92 17:39
قالبتم خیلیییییییییییییی خوشگله دختر...مثل خودت
مبارکهههههههههههههههههه

مرسی عزیزم...قرررربونت برم عزیززززدلم
مامی محمدمهدی
30 تیر 92 18:09
سایا جون قالب جدید مبارررررررک ممنون از اینکه یه فنجون قهوه مهمونمون کردی واقعا با زبون روزه چسبید بی تعارف میگم: از انرژیت، انرژی می گیرم مراقب خودت باش

سلام عزیزم خوبی؟قربونت برم من گلم
خواهش میکنم عزیزدلمآره ماها هم روزه
مرسی قربونت برم منم از کامنتای قشنگت همیشه انرژی میگیرن...
توام همینطور عزیزدلم
آتيلا جون و مامان شيما
30 تیر 92 18:22
سايا جون خدارو شكر كه هنوز آدمهايي مثه تورو ميشه پيدا كرد...
مواظب خودت باش...
خييييليييييي...
همين حسودهايي كه گفتي....!؟!؟!؟
خودت بهتر از من ميدوني...
مواظب خودت باش...
افكارت...
اعتقاداتت...
دل پاك و صافت...
خدا پشت و پناهت...


سلام شیمای عزیزم...قربونت برم مهربوووونم
آره همین حسودا....
خیلی قشنگ گفتی عزیزدلم
ممنونم از اینهمه حس قشنگی که بهم انتقال دادی
اینکه دقیقا حس کردم چقدر تو زندگیم آدمای مهربون هستن
دوست دارم عزیزدلم
fateme
30 تیر 92 20:18
ساياجون واسه ماشين ناراحت نباش خداكنه همه چي درست شه.خيلي خوبه ادم مادري داشته باشه كه بتونه بهش افتخاركنه

قربونت برم عزیزم...نه بابا طرف سلامت باشه هیچی جاشو نمیگیره....آره عزیزم یکی مثل مادر تو که باعث افتخارته عزیزم
fateme
30 تیر 92 23:44
ساياكوجايي؟

هستم عزیزم
مهسا(مامان نفس)
31 تیر 92 1:19
سایا جون بیا خصوصی.قهوه ی من کووووووووووووووو؟عزیزم خیلی قشنگ نوشته بودی و حرف دل من بود.متاسفم که رمزی مینویسم ودوستای خوبمو به زحمت میندازم ولی سایا اصلا حس خوبی ندارم دیگه تو نت با اینکه جیز خاصی نمینویسم اما ترجیح میدم عمومی نباشه.سایا خودمونیم تو خیلی فهمیده ای

سلام عزیزم خوبی؟مرسی از نظرت گلمقربونت برم قهوه تو مخصوصی اون بالاست ببینمرسی فدات شم لطف داری گلم
نه بابا این چه حرفیه همه اینروزا مجبور شدیم به رمزی نوشتندیگه باید عادت کرد قربونت برم...وااای مرسی عزیزدلم انقدر خجالتم نده مهسا جووون::♥
مهسا(مامان نفس)
31 تیر 92 1:48
میخوای تولد بگیری؟منم دعوت کنمن که عاشق شهرتونو مردم مهربونشم.یعنی همه ی ایران یه طرف شیراز یه طرف.تم قلب خوشگل میشه.

آره عزیزم ولی بخاطر اینکه امسال میخوام همه چی خیلی عالی و خاص باشه از الان به فکر افتادم...چون زمان تولدم خیلی کار دارم واسه همین گفتم الان وسایل اولیش آماده بشه...قربونت برم بله که دعوتی عزیزززززممرسی عزیزم خوبی از خودته...راستش تم قلب پارسال واسه تولدم بود
اب نبات
31 تیر 92 2:33
سلام عزیزم خیلی زیبا نوشتی باهات موافقم...

سلام عزیزدلم...قربونت برم مرسی گم
majede
31 تیر 92 7:24
نظر هارو تایید نکردی
خوبی دوستم؟
چه خبر؟

عزیزم دیشب وقت نکردم الان دارم تایید میکنم
ربونت برم تو خوبی؟
خبری نیست گلم سلامتیت
سولماز
31 تیر 92 10:03
ماشین فدای سرت خدارو شکر که خودش سالمه تولدتم پیشاپیش مبارک عزیزم

سلام عزیزم خوبی؟قربونت برم...آره واقعا خداروشکر
مهری
31 تیر 92 10:08
سلام سایا جون اول از همه باید بگم که مثل همیشه فوق العاده اییییییییییییییییی و این که من عاشق قهوه ام البته در کنار تمام خوبی و مهربونی هایی که گفتی دم با خوندن مطالبت واقعا به فکر فرو میره . آ برای تم جشن تولدت هم به نظرم دو خودت واقعا خوش سلیقه هستی . می تونی از عدد 19 استفاده کنی و کیک و یه عدد 19 بزرگ سفارش بدی. و روی تمام وسایل های جشنت عدد 19 رو بزنی . و در کنار تمام ظرف ها و لیوان هات عدد 19 رو یه جوری با رنگ دلخواهت نشون بدی. من تم برای تولد بچه ها زیاد دیدم . که می تونم آدرس وب های دوستام بهت بدم و می تونی ازشون ایده بگیری عزیزم. به هر حال پیشا پیش مبارک. راستی حالا من چی بپوشم؟ موهام چه طوری درست کنم؟ وای برم هدیه بخرم.

سلام عزیززززدلم مرسی از نظر خیلی خیلی خوب و مثبتت مهری جونوای مرسی خجالت زدم نکن عزیزدلم...خوشحالم که قهوه خیلی دوس داری عزیزم پس بشین یه فنجون قهوه دیگه بخوریموااای چه ایده های ناب و تازه ای اصلا به فکر عدد 19 نبودم...حالا هرچیم که سفارش بدم حتما حتما توش عدد 19 به کار میبرم همچنین تو تزیینات خونه...آره عزیزم ممنون میشم اگر بهم معرفیشون کنیقربونت تو هرچب بپوشی بهت میاد عزیزدلمهمه چی جز کادو!وجودت خودت یه کادوی بزرگه عزیزدلم
مامان انيسا
31 تیر 92 10:47
سلام مرسي كه بهم سر زدي

سلام گلم خواهش میکنم
سودابه
31 تیر 92 11:39
قربون اون ذل مهربونت برم عزیزم خوبی؟؟ببخش عزیزم درگیر جمع کردن وسایل خونه بودم..همسری رستا چی شده؟؟بمیرم براش که ماههای اخر بهش استرس وارد شد...نوشتت هم خیلی قشنگ بود امیدوارم وجدان خیلی هارو بیدار کنه..خیلی مواظب خودت باش از خودت خبر بده بهمون

سلام سودابه جون قربونت برم تو خوبی؟اااا به سلامتی داری اسباب کشی میکنی...خداااا نکنه عزیزدلم
مرسی قربونت برم لطف کردی....توام خیلی مواظب خودت باش گلم و چشم مرتب بهتون خبر میدم عزیزم
fateme
31 تیر 92 11:59
اخش

جانم
saba
31 تیر 92 12:13
سلام ساياجونم؟كوجايي عزيزدلم/بامن قهري؟پس چرانظراموتاييدنكردي؟

سلام عزیزم خوبی؟ببخشید گلم یه مقدار گرفتار هستم و زید نمیتونم بیام نت شرمنده عزیزدلم
....تایید میکنم الان عزیزم....♥
سودابه
31 تیر 92 13:36
تا دوهفته دیگه اسباب کشی میکنم عزیزم..

ایشالله بسلامتی عزیزدلم
fateme
31 تیر 92 13:51
عههههههه سايامگه تولد18سالگيت جديدانبود؟؟!!!!

عزیزم تولدم آبان ماهه ولی اونموقع عکساشو گذاشتم تو وبدوس داشتم به یادگار بمونه تو وبم
rasta
31 تیر 92 14:33
سلام عزیزم
متاسفانه این پست زیبات پر بود از واقعیت هایی که قلب آدم رو به درد میاره
ای کاش که وجدان اون افرادی که همچنان کج میرن بیدار بشه
چه زیاد دیدیم از این چیزا با همین ۲ تا چشمامون که حتا باور کردنش واسه عقل و فهمون هم سخت بوده
مثل همون عکاسی که برنده ی جایزه ی عکس سال میشه تو آفریقا ،
ساعت ها پشت درختی کمین کرده جلوی دختر بچه ی نحیفی که داره از گرسنگی جون میده و کرکسی بالای سرش که منتظر مرگش نشسته ، منتظره تا کرکس بالهاشو باز کنه و ی عکس هنری بگیره.....
واقعا آدمیتمون کجا رفته خدا داند....
اینجا که دنیای مجازیه
فقط ی لحظه اون آدم مریضی رو تصور کن که از دیدن ۴تا نوشته توی وبه ی بنده خدایی با اون شدت آتیش حسادت میگیردش بیاد توی واقیعت و خوشبختی یکیو ببینه....
چرا؟ واقعا چرا نباید با خوشحالی هم خوشحال بشیم و با درد هم ناراحت؟؟
به امید اینکه یاد بگیریم به هم ، به حریم هم و به احساسات هم و خوشبختی و درد های هم احترام بزاریم،
همدردی رو یاد بگیریم
ی لحظه حسش کنیم....
این پست واقعا زیبا بود
ازت ممنونم


سلام قربونت بررررم من خوبی عزیزدلم؟
رستای عزیز و مهربونم واقعا آدم میمونه که چی باید جواب بده ؟جالبه بیام اینجا از درد و بدبختیم بنویسم یه کامنت امدوار کننده پیدا نمیشه ها!ولی این خوشحالی و خوشبختی که داشته باشیم 1000تا حسود پیدا میشن اگه یه پست من 10تا نظر داره ....6تا کامنت بد داره و مهمم نیست اصلا چون دوستای خوبی مثل شما هستن کنارم...واقعا مهم نیست برام چون من تو خوبیای شما غرق شدم و فقط به وجود دوستام فکر میکنم عزیزدلم♥فدات بشم عزیزم که انقدر همیشه منو با حرفای امیدوار کنندت خوشحال میکنی عزیزکمامیدوارم که بهترینارو خدا برات رقمبزنه...تا الان که همینجور بوده بعد از اینم آرزوم برات همینه عزیزززم
rasta
31 تیر 92 14:37
عزیزم چه جالب!
تولد آیدین هم آبان ماهه
تولدت پیشاپیش مبارک سایا جون
من برای تم تولدت
گل یا پروانه یا لوازم آرایش رو پیشنهاد میدم
اگه گل یا پروانه شد رنگهاش رو ترکیب سبز و زرد و نارنجی پیشنهاد میکنم که باهم تضاد قشنگی داره
مطمئن هستم که سنگ تموم میزاری
اگه خودم بودم واست بهترین تولداارو میگرفتم عزیزم
موفق باشی



قربونت برم عزیززززدلم مرسی فدات بشم من گلم...
ا؟جدا؟پس واسه داداشیت باید حتما یه کادوی خوب بخریا اونم آیدین که انقدر دوست داره
وای عزیزم چه تم شیکی بهم پیشنهاد دادیا
بعد از این جریانا حتما حتما باهات درباره تم تولد مفصل حرف میزنم رستا جونم
rasta
31 تیر 92 14:51
ممنونم سایا جون ما دوباره داریم میریم بیمارستان
حالا باز هم میام پیشت
با اجازت چون از این پستت خیلی خوشم اومده میخام به اشتراکش بزارم عزیزم
تو خودت فقولاده ای جدی میگم
باور کن جزو بهترین و با انرژی ترین و واقعیت گرا ترین دخترایی هستی که تا به حال دیدم عزیزم
به خدا میسپارمت
باز هم بهترین هارو واست میخام
برای فاطمه و صبا جون هم همینجور!
از همینجا میبسمشون
(میگم راه ارتباطیشون دیگه شده وبلاگ تو!
آخه هیچ کودومشونم که وب ندارن :؟)


قربونت برم عزیزدلم...ایشالله به سلامت بری و برگردی رستا جونم
عزیزم این چه حرفیه؟این پست باید بارها و بارها به اشتراک گذاشته بشه تا واقعا همه بفهمن چقدر با محبت میشه تو این دنیا کاری انجام داد گلمواقعا بابت تک تک حرفات ازت ممنونم و همچنین بابت دعایی که در حقم میکنی همیشه...عزیزم فاطمه و سبا 2تا وجود آسمونی هستن و منو همیشه شرمنده خوبیاشون میکنن قربونت برممنم از خدا برای جفتشون بهترینارو میخوام و سعادت در کنار خانواده خوبشون...
سودابه
31 تیر 92 15:35
راستی عشقم اینا تقدیم به تو پیشاپیش تولدت مبارک
آهنگ پیشوازت هم خیلیییییییییییی قشنگه مث خودت

سلام عزیزم خوبی ؟مرررررسی عزیزدلم
الهی که قربون تو و خوبیات برم من مهربووووونم
majede
31 تیر 92 16:16
تولدت پیشاپیش مبارک عزیزممممم...
راستش من با رستا موافقم..تم لوازم ارایش فوق العاده است...
مخصوصا کیکش..خیلی خوشگل میشه

قربونت برم ماجده جونم...فداااات بشم عزیزدلم
آره خودمم حس میکنم تم لوازم آرایش خیلی شیک باشه گلم
فدای سلیقت بشممم عزیزممرسی قربونت برم
مامان علي خوشتيپ
31 تیر 92 17:49
سلام
من بعد از افطار ميام.قهوه رو آماده كن...البته من دوست دارم سير قاطيش باشه

سلام عزیزم...چشم قربونت بررررم...شما دستور بده
مامان علي خوشتيپ
31 تیر 92 17:50
خيلييييييييييييييييي قشنگ نوشتي
من الان اينجوريم
من ديگه از رمز دار كردن گذشتههههههههه
بعد از مسابقه ميرممممممم

قررررررربونت برم مهربوووونم
ساراااااا؟چرا آخه قربونت برم؟من بمیرم ولی اشک تورو نبینماااا
تو هیچ جا نمیری تو یکی از عضوای جا افتاده ی اینجایی همه دوست دارن نروووو
مامان علي خوشتيپ
31 تیر 92 17:51
آخي ايشاالله شوهر رستا جون چيزيش نباشه...انشاالله هميشه سلامتي باشه براشون

قربونت برم عزیزدلممرسی از دعای خوبت سارا جونم
مامان ریحان
31 تیر 92 17:52
سلام
چه زیبا نوشتی
سایا قالبتم خیلی خوشگله
همه ی نوشته اتو قبول دارم بیگ لایک


سلام عزیزم خوبی؟مرسی عزیزدلم
واااای قربونت برم عزیزدلم مررررسی
مامان علي خوشتيپ
31 تیر 92 17:54
من يادم بود آباني
فكر ميكنم برات ببينم چه تمي قشنگه
باباي علي هم آبانيه...زنده باد آبانيا

قربون تو برم من گلم
باشه عزیزدلم مرسی ازت سارا جونم
زنده باااااد آبانیا..ایشالله که سایشون همیشه بالا سرتون باشه گلم♥
مامان علي خوشتيپ
31 تیر 92 17:55
بلا به دور
صدقه بديد...مواظب خودتون باشيد

قربونت برم سارا جون...چشم حتما گلم
مهری
31 تیر 92 18:53
سایا جون تو نظراتت دیدم که سال پیش تم قلب و استفاده کردی . من برای سالگرد ازدواجون می خوام تم قلب استفاده کنم میشه از ایده هات به منم بگی

سلام عزیزدلم آره ...من با کاغذرنگی بنفش و صورتی اومدم و قلب با اندازه های مختلف استفاده کردم....و بادکنکای صورتی-بنفش-سفید و اینکه تزیینات همین بودن ولی من خیلی پرش کردم ...من قلب قرمز پیشنهاد میدم برات عزیزم
مهری
31 تیر 92 19:00
یه سر به اینها بزن عزیزم . دوستای خوبه خواهرمن. یعنی از همکاراشن
http://donafaronim.blogfa.com/
http://deartara.persianblog.ir/
به دوستاشون هم سر بزن


عزیزم سر زدم ماشالله خیلی باسلیقه هستن
مهری
31 تیر 92 19:12
آفرین که در مورد حسودان یا همون مزاحمان این قدر محکم برخورد می کنی

قربونت برم مرسی عزیزدلمخانووووم گل خودمی
مسیحا
31 تیر 92 19:31
سلام خاله پستت خیلی زیبا بود ، آدم باید بشینه اساسی روش فکر کنه و بعدش به احتمال قوی یه خونه تکونی نفسانی نیاز داره ، تولدت هم پیشاپیش مبارک امیدوارم هر ثانیه از عمرت بهتر و زیباتر و شادتر از قبلیش باشه

سلام عزیزدل خاله خوبی قربونت برم؟مرسی عزیزدلم...خدا کنه حداقل یه نفر آدمی که درگیر حسادت شده به خودش بیاد...مرسی عزیزدلم ممنونم از لطفت دوست عزیزم
fateme
31 تیر 92 20:11
سلام ساياجونماينوديدم گفتم به توهم بگمتوشب هاي13،14،15ماه رمضان خوندن دعاي مجيرخيلي حاجت ميده.نيدونم ميدوني يانه ولي گفتم.اميدوارم هرارزويي داري بهش برسيوب رستابرام بازنميشه يني ميشه ولي نت يهوپريدهركاري ميكنم برم تووبش بازنميكنهخبري ازش ندارم.حالش خوبه؟؟مارتياخوبه؟؟؟
واسه هموني هم كه بااسم يه نفرواسش كامنت ميذاره رفتم به مديريت گزارش دادم كه اذيتش مي كنن واينافقط به رستابگواي پي اونوبده

سلام عزیزم خوبی؟مرسی فطمه جان که هوامو داری خیلی دوس داشتم بخونم ولی داغونم ...حالم خیلی بده نمیدونم چم شده....وب رستا الان رفتم باز شد گلم ...خوبه عزیزم فردا قراره آقا زانیار عمل بشه...دست درد نکنه ولی میدونی که مزاحما همیشه هستن...فکر کنم نظر پاک کرده چون ندیدمش
fateme
31 تیر 92 20:53
الهي بميرم كه داغوني كاش من جاتوداغون بودم

خدا نکنه گلم...الان بلند شدم و یکم راه رفتم بهتر شدم گلم
شیدا
31 تیر 92 21:45
عرفان چیزیش نبود،باید آمپول تقویتی میزد،هر 24 ساعت
میبینی چه شجاع بودم باهاش رفتم؟
خیلی خوب نوشتی


خداروشکر شیدا جون
آره قربونت برم ولی تو همیشه شجاع بودی عزیزدلم
قربونت برم مرسی عزیزززز
شیدا
31 تیر 92 21:47
من که از خودت تم میگرفتم
اگه میخوای همونارو بنویسم

خو شیدا بنویسشون کلا حافظم پاک شدهمیخوام واسه تولد 19 سالگی بترکونمحس میکنم تولد قبلیم خیلی خیلی ساده بود
saba
31 تیر 92 22:52
سایانظرم راجب تولدت اومد؟دوساعت نشستم نوشتم خیلی طولانی بود.توروخداگه نیومده بگو

سلام عزیزم خوبی؟دوس ندارم ناراحتت کنم ولی نیومد سبا جونم توصیم اینه وقتی یه نظر خیلی طولانی مینویسی حتما حتما ازش کپی بگیر تا اگه نیومد نخوای از اول بنویسیش عزیزدلم
sima
31 تیر 92 23:04


sima
31 تیر 92 23:26


sima
31 تیر 92 23:37


سیمااااااااا
fateme
31 تیر 92 23:40
ساياجون تم تولدايي كه من ديدم اكثرازنبوري،كيتي ......وايناهستن كه بچگونس نميدونم واسه19سالگي به دردميخوره يانه.امااين زيري هست كه بزرگسالانس:http://dianatheme.mihanblog.com/post/107
اين جام تم داره:http://www.babyparty.ir/
اميدوارم بهترين تولدت بشه عسيسم


عزیزززززم هردو عالی بودن مرسی ق بونت برم....بعدا تمایی که انتخاب کردم میزارم ولی زیادن قدرت انتخاب ازم گرفته شده
fateme
31 تیر 92 23:42
ساياجونم اميدوارم اگه دردي داري ياناراحتي داري مثه من روحي نباشه جسمي باشه.هعي خدااااا.

جسمیه عزیزم...روحیم که هست ولی اهمیت نداره فاطمه جانامیدوارم توام هرمشکلی داری حل بشه عزیززززم♥
مامان علي خوشتيپ
31 تیر 92 23:42
سايا نظرات من كو؟

قربونت برم دارم تایید میکنم
مامان علي خوشتيپ
31 تیر 92 23:43
خصوصي

قربونت برم عزیزم
مامان علي خوشتيپ
31 تیر 92 23:50
ممنون سايا...خيلي دوستت دارم
تو جزو اولين دوستاي وبلاگيم بوديو توي اين دوسال هيچ بدي ازت نديدم.خيلي دوستت دارم

قربووونت برم منم خیلی دوست دارم چقدر اون روزارو دوس داشتم سارا....اینجا پر بود از صمیمیت و مهربونی..منم هیچ بدی ازت ندیدم گلم بهتره بگم خوبی از خودت یاد گرفتم عزیزمگریمگرفت واسه این کامنت خیلی با احساس و قشنگ بود عزیزدلم♥مرسی مهربووونم
تاابددونفره
31 تیر 92 23:52
سلام سایا جونم.خوبی عزیزمآخ که چقدر از این وبای دروغی دلم گرفته.یکیشون لینکای خودم بود.هنوز باورم نمی شه که همش دروغ بودهواقعا نمی دونم آخه چه کاریه واصلا چه لذتی داره دروغ نوشتن واز این که مردمو سر کار میزارن چطور شب راحت می خوابند.آدم تا وقتی صادق نباشه وآرزوی خوشبختی برای کسی نکنه هیچوقت خوشبخت نمیشه...عزیزم تولدت پیشاپیش مبارک.یه تولد باحال بگیر و حالشو ببر که ما هم ببینیم.یه قالب پر از گل و بادکنکای رنگی.دوست دارم

سلام نسترن جون خوبی قربونت برم؟قربونت برم امیدوارم این مطلب تلنگری براشون باشهو بدونن در قلب من یا کلا همه دوستان به روشون بازهبزرگترین گناه از نظر امام علی دروغه!و واقعا منم درک نمیکنم چرا اینجورین؟مرسی قربونت برم من عزیزدلم..وای مررررسی از گلای قشنگت من که خیلی قشنگ حسش کررردم:
مامان علي خوشتيپ
31 تیر 92 23:59
مزاحمت نميشم عزيزم.منم دارم ميرم.شب به خير

مراحمی عزیزم تاااج سریشبت بخیر گلم
فائزه
1 مرداد 92 1:08
منم با اجازه اینو میذارم تو وبم البته با ذکر منبع!

باشه گلم موردی نداره ...میشه دوباره آدرستو بزاری عزیزم؟تو نظرات قبله پیداش نمیکنم گلم...
ستایش*مامان محمود
1 مرداد 92 4:58
دوستانم همه نابند طلا سیری چند
درد از همه شان دور بلا سیری چند
بی گل روی عزیزان نفسم می گیرد
بی حضور سایا صلح و صفا سیری چند

سلام سایای نازم اینقده قشنگ نوشتی که من دلم نمیومداین پستت روببندم وچندبارخوندمش
حرف دل که باشه به دل میچسبه
عزیزم بلادورباشه صدقه حتما بدید
خیلی دوستت دارم پس حتما مواظب خودت باش
راسی میدونم تولدت بهترین تولده چون خودتم بهترینی
دوستت دارم

سلاااااام عزیزدلم اول از همه تشکر ویژه داشته باشم بابت شعر خیلی خیلی قشنگی که فرستادی منو کلی ذوق مرگ کردی عزیززززموای شرمندمون کردی ستایش جون یبارم بخونی میدونم با همه وجودت میخونیش قربونت برم منچشم گل قشنگم حتما به مامان گفتم که صدقه بده عزیزدلممنم خیلی خیلی دوست دااااارم گل قشنگم و مواظب خودت و محمود ون خیلی باش...وای عزیزدلم مرسی مرسی از محبتت گلم امیدوارم که بتونم تولد خوب و قشنگی بگیرم
مامان علی خوشتیپ
1 مرداد 92 10:34
سلام سایا جون
خوبی؟
میگم اون غلط املایی بودا
منظورم شیر بود نه سیر...تصورشو بکن توی قهوه سیر بریزیم


سلام قربونت برم تو خوبی؟وای همش میگفتم طبع غذایی منو سارا مشابست یعنی واقعا سیر تو قهوه؟مگه میشه ؟ولی با کلی فکر و تفعل به حافظ و عزیزان تونستم بفهمم میخواستی بنویسی شیر سارا
مامان یگانه
1 مرداد 92 10:37
سایاجون خوبی؟
طاعاتت قبول باشه.واقعا لذت بردم از این پستت.قربون تو دختر مهربون برم.خوش به سعادت مامان وبابا که این چنین دختری داره.ببین چقدر طرفدار داری وهمه دوست دارن؟.منم دوست دارم واز دور میبوسمت.
اگه اومدی یزد حتما خبرم کن آخه یزد تا شیراز راهی نیست.خوب؟

سلام فرزانه جون خوبی عزیزم؟مرسی گلم همچنین نماز و روزه شما قبول باشه عزیزم
فدات بشم گلم ایشالله یگانه جون هم بزرگ میشه و تو وبلاگش مینویسه....میدونم و شک ندارم در این که یگانه جون باعث افتخار همه میشه عزیزدلم
منم دوووووست دارم گلم
چشم حتما حتما اگر اومدم بهت خبر میدم و میبینمت عزیزدلم
مهری
1 مرداد 92 11:39
راستی سایا جونم واقعا از ناراحتی ات حالم گرفته شد. آخه تو دیگه چرا فدات شم؟؟؟ تازه منم بیشتر ناراحتت کردم. پشیمونم اما این دفعه سعی می کنم از خاطرات خوبم برات بگم.
می دونی آدم گاهی الکی حالش می گیره و دلش گرفته است و دوست داره یه جایی یا یه طوری یا با یکی حرف بزنه. امروز همسری خیلی پر انرژی بود دوست نداشتم حالش و بگیرم اما بازم حال طفلی رو هم گرفتم و الان از دفتر رفته بیرون یه هوایی بخوره. طفلی روزه هست تو این گرما....

سلام قربونت برم خوبی عزیزم؟خیلی خسته شدم دیروز که از سرکار اومدم واااا چرا آخه؟
آره عزیزم آدم گاهی حالش میگیره باور کن ربطی به حرفای تو نداره عزیزدلم
آخی پس زدی تو برجکش آرررره؟میدونم که کلید شادیشم دست خودته زودی برو باهاش حرف بزن
دنیا ارزش قهر نداره مهری جون
فائزه
1 مرداد 92 12:04
اینم ادرس

مرسی عزیزم
fateme
1 مرداد 92 12:20
سلام ساياجون.اين روزاكم سرميزنم به حساب بي معرفي نذاريامامانم زيادحالش خوب نيست مجبورم.......

سلام قربونت برم اشکالی نداره...ایشالله که مامان زودتر حالش خوب بشه عزیزم سلام بهش خیلی برسون
مامان ریحان
1 مرداد 92 13:48
سلام
پس کو کامنت من ؟
خصوصی


سلام عزیزم
گلم چون نیومدم هنوز واسه وبت نظر بدم تاییدش نکرده بودم
مامان حسنا
1 مرداد 92 14:25
سایا جون منم قهوه میخوام....
عزیزم باید بگم خیلی قشنگ نوشتی
شرمنده که من دیر اومدم اخه حسنا خیلی اذیتم میکنه الانم متنت و کامل نتونستم بخونم
دوستت دارم

سلام عزیزم خوبی؟بفرمایید عزیزم...
مرسی گلم لطف داری بهم
ای جانم اشکالی نداره عزیزدلم...تو به حسنا جون برس عزیزم
دوستت دارم♥
مامان ریحان
1 مرداد 92 18:51
سایا مرسی از تلگرافت

خواهش میکنم سیما جون
مریم--------❤
1 مرداد 92 19:16


fateme
1 مرداد 92 20:48
نمازروزه هات قبول باشه گلمواي نميدوني چقدخوشحال شدم تووب رستاخوندم حال اقازانياربهتره

مرسی عزیزدلم مامان بهتره حالش؟من قبل اینکه بیام اینجا رفتم و وقتی فهمیدم چقدر حالش بهتره واقعا خوشحال شدم...مرسی که کنارش بودی عزیزم
مامان بهاره جون
2 مرداد 92 0:44
ساياجون خيلي خيلي خيلي زيبانوشته اي واقعا نوشته ات عالي بودوقتي ميگم توخانمي به تمام معنابدون كه الكي نميگم ازخداي مهربون برات بهترين هاروميخوام عزيزم،راستي تولدتم پيشاپيش مبارك

سلام قربونت برم عزیزمواااای دیگه انقدرم ازم تعریف نکن عزیزم پس میافتما...مرسی عزیزدلم خیلی ازت ممنونم گلممنم برات بهترینارو آرزو دارم عزیزدلممرسی قربونت برم
مهری
2 مرداد 92 1:29
سلام سایا جون خوبی عزیزم. امروز کلی همسری پیچیوندم و رفت براش یه انگشتر خوشگل خریدم . از اونایی که همیشه دوست اره. با کلی بادکنک قلب و کاغذ رنگی. آخه جمعه می خوام یه جشن کوچولو بگیرم. می دونی که نزدیک شب های قدر و نمی تونم جشنم و خیلی مفصل کنم. به گفته تو می خوام کلی قلب درست کنم. بعدا برات عکس اشو ایمیل می کنم ببینی. راستی اگر شکالی نداره تو نظراتت می خوام یه تشکر از فاطمه جون کنم و که تو وب رستا جواب مو داده بود. مرسی فاطمه جون اینم یه بوس آب دار.


سلام قربونت برم مرسی عزیزدلم تو خوبی؟اااای جانم
آفرین زرنگ شدیاااامباااااارکه عزیزدلم ایشالله که همیشه به جشن و شادی
آره گلم باید زودتر بگیری دیگههووووراخیلی قشنگ میشه من میدووونمنه بابا این چه حرفیه عزیزم....
مهری
2 مرداد 92 1:33
تو لیست دوستای وب رستا جون یکی هست به نام عاشقانه ترین همسر اون وبلاگ من و همسری بود که خودش باز کرده بود. خیلی دوسش داشتم برای همدیگه پست می زاشتیم و خاطراتمون و می نوشتیم . تازه داشتم عادت می کردم که سر و کله این مزاحم ها پیدا شد و همسری به خاطر موقعیتی که موقع انتخابات داشت یه کوچولو ناراحت شد و منم به خاطر اون وب و بدون کپی پاک کردم وکلی دلم شکست. فک می کردم دیگه نمی تونم با کسی ارتباط برقرار کنم. اما رستا جوت همیشه جواب نظراتم و می داد و بعد از اونم که اومدم پیش تو

سلام قربونت برم خوبی؟آره دیدم مهری جون میگما چرا یه وب دیگه نمیسازی
خدا بگم این مزاحمای همیشگی چیکار نکنه آخه:/تو دیگه ه ه ه ای باباااا یه پشتیبان میگرفتی ازشون عزیزدلمقربووونت برم عزیزم تو خیلی لطف داری گلم و خوبی از خودته مهری جون...من معتقدم آدم همیشه باید به مخاطبش احترام بزاره و براش وقت بزاره رستا جزو همون دسته احترامگزاره که واقعا جواب دادن به نظراتشو من دوس دارمایشالله خودت یه وب بزنی عزیزم
fateme
2 مرداد 92 1:51
خصوصي روزدم عايا؟؟حرفم درگوشي بوداگه خ رونزدم تاييدش نكنشب كارشدمساعت كامنتمونيگا

سلام فاطمه جون خوبی عزیزم؟عزیزم خیلی خیلی ناراحت شدم امیدوارم که به زووودی زود خوب شن...آرهاز دست تووووسلام مامانو خیلی برسون عزیزدلم
rasta
2 مرداد 92 3:12
سلام سایا جون ، داشتم کامنتتو میخوندم به جونه مارتیام چشمم پر اشک شده بود ، الهی بمیرم واسه حالت .... عزیزم اوله هرچیزی خودتم بهتر میدونی که دعایی که از روی نفرت و کینه و بیدلیل باشه هیچ اثری پیشه خدایی که اون بالاست و همه چیش از رو حساب کتابه نداره....قبول دارم که آدم تمامه وجودش آتیش میگیره .... واسشون واقعا متاسفم ، منم خونوادم پولدارن آخه چه ربطی داره؟؟ دست همیشه بالای دست زیاد بوده....
تو همین محله ی ما توی ایران هستن کسایی که دارن تو کاخ زندگی میکنن ، که ما پیششون هیچی نیستیم ، حالا من باید بیام نفرینشون کنم چون مثل پادشاه ها دارن زندگی میکنن و ما نه؟؟؟
جلالخالق!!! بعدش هم یک مثلی هست که میگه دارندگی و برازندگی.... ببخشید که اینو میگم اما بابا مامان منم این زندگی خوبو از سر جد پدربزرگشون که به ers نبردن، من هم پدرم هم مادرم به خاطر این زندگی ، به خاطر تک تک آسایشی که الان تو زندگیشونه به اندازه ی جونشون زحمت کشیدن تا به اینجا رسیدن ، چه روزایی نبود که پدرم توی شهرستانهای بی آب و علف کار میکرد و از ترس تجاوز به زن جوونش یک لحظه خیاله راحت نداشت ، کم بابام تو شهرهای پرت اطراف اهواز و دهکوره های آبادان و زابل و ....کار کرده بود تا به اینجا رسید؟؟؟مطمئننا هر کی زحمت بکشه نتیجشم میبینه و بسیار هم حقشه و نوشه جونش! صد در صد که پدر و مادر تو هم همینجور بودن و امیدوارم که به سرمایشون هم اضافه بشه.....
هیچکسی حق نداره کسی رو به خاطر این متهم کنه ....
دوست عزیزی که ی همچین کامنتی دادی شما ی ذره ظرفیتت رو ببر بالاتر (وگرنه اگه بیای بالا شهر رابه راه باید اینو و اون رو نفرین کنی!)
در ثانی شما خودت میتونی زحمت بکشی و با زرنگی و درس خوندن و البته تفکر پویا ی خودت یه زندگی خوب رو به همراه همسرت بسازی .
مطمئن باش که اگه هم آدما و هم خدا ببینن که انسان خوبی هستی کمکت میکنن اما با این کارا و حسرت خوردنا و نفرین کاردنا هیچی درست نمیشه....
میتونی امتحان کنی!
هرکی برای زندگیش زحمت بکشه نتیجه میگیره ، مثل سایا که داره سخت برای درس و کنکورش تلاش میکنه
مثل من که بعد از دنیا اومدن مارتیا اولین کاری که بکنم ادامه دادن دندون پزشکیمه
مثل زانیار که روزی ۱۲- ۱۳ ساعت بکوب برای دانشگاهش تو رشته ی پزشکی درس میخونه
لیاقتش شک نکن که در آینده بهترین خونه و ماشین و زندگیه بدون هیچ پشتوانه ی مالی
همش رو خودش به دست میاره .....
چون همه میدونن که خانواده ی پدری و مادری شوهرم مثل ما نبودن و هیچی نداشتن.....
زانیار هیچ پشتوانه ی مالی از طرف خونوادش نداشت ....
بله اینه زندگی عزیزم
به جای حسرت خوردن و نفرین کردن اینارو یاد بگیر

عزیزم ببخشم که این نظر تایید میکنم. اونم به این دیری...و ببخش که جواب کاملی نمیدم فقط میخوام همه ببیننش رستای عزیزم
rasta
2 مرداد 92 3:38
خصوصی عزیزم
راستی آیپی رو هم فردا بهت میدم
الان باید بگردم تا پیدا بشه!
صیغه ی تنبلی هم اجازه نمیده


قررررربونت برم مرررسی عزیزدلم
باشه منتظرم عزیزم
بده به من تا پدرشو در بیارم
جیگر تنبلیتم میرم من
rasta
2 مرداد 92 3:42
راستی عزیزم مهم اینا نیستن
مهم ما هستیم که بهت افتخار میکنیم
سایای خودمونی
دیگه اینکه به اون صبا و فاطمه ی شیطونه تو همه ی شرایط در صحنه حاضر ،هم که کله ی سحر بیدارت میکنن سلام برسون
عبادت های ۳تایی تون قبول باشه
برای ما هم دعا یادتون نره فرشته ها
میبسمتوون

رستا الهی فدای مهربونیت بشم عزیزدلم
چقد دلم برای کامنتات تنگ شده....از دیشب درست نخوابیدم همش منتظر یه خبرم ازت رستای مهربونمچقدر دوس داشتم الان مثل قبلنا همه چی خوب بود...این کامنتتو تایید نکرده بودم گریم گرفت وقتی بهش رسیدمبیاااا رستا توروخدا بیا و یه خبر بهمون بده عزیزدلم
مهری
2 مرداد 92 9:33
سلام سایا جون. شب که میشه به همسری شب بخیر می گم و میام تا دیر وقت میشینم پای نت. بعد صبح که می شه وااااااااااااااااااااااااای مرگمه از خواب بیدار شم. میگم خدایا کاش الان شب بود و ممن هنوز خواب بودم. خدایا قول می دم امشب دیگه زود بخوابم . به چه بدبختی از خواب بلند می شم و با چشای خواب آلود میام دفتر و چرت می زنم بعد همسری میگه تو که دیشب زود خوابیدی . می گه من میرم بیرون زودی به کارای دفتر برس که خواب از سرت بپره. خلاصه همین که میره باز میشینم پای نت و کلا یادم میشه تو دفتر چه کار داشتم خلاصه بعد از چند ساعت همسری میاد و میگه تو که کاری انجام ندادی. میفهمه که بلههههههههههههههه خانومش باز پای نت بوده و سرگرم.... میگه آخه تو خونه که نت هست اونجا بشین و هر کاری دوست داری بکن . منم میگم آخه شاید خبری از دوستام بشه و من دیر بفهمم خلاصه باز شب میشه و من بیدارم و باز فرداش خواب می مونم

سلام عزیزم خوبی؟الهی قربونت برررررم عزیزدلم منم یه زمانی اینجوری بودم و خب الان حس میکنم بهتره قربونت برم...مهری جون نی نی جون که اومد دیگه کلا خواب از سرت میپره عززیزم
دیگه چه بی خواب باشی چه سر حوصله بچه که میاد آدم حسابی از این رو به اون رو میشه پس از روزای قشنگت استفاااده کن قربونت برم

مامان حمیدکوچولو
2 مرداد 92 10:06
نوشیدنی دلچسبی بود
وهمچنین حرفات دلنشین.
صحبتات واقعا منطقی بود
ابشالا که گوش شنواهم داشته باشیم
ممنون که به فکر بقیه هستی. ..ممنون
تولد 19سالگیتم پیشاپیش مبارک خواهر کوچیکه ی خودم.
ایشالا که تولدای سه رقمی بگیری.
من برای تولد پسرم به پانی تم سفارش دادم.
هرچند که قسمت نشد بگیریم.
برات تم گل وپروانه وهمچنین تم دورا که از همه جدیدتر وبهتم میاد رو پیشنهاد میکنم.
کاری اگه بود در خدمتم خواهر کوچولو

سلام عزیزدلم..خوبی فدات بشم...؟اول از همه من وااااقعا شرمندتم که نظر قشنگت خیلی خیلی دیر تایید شد ایشالله که منو ببخشی عزیزدلم...قربونت برم من عزیزدلم...ایشالله که همینطور باشه و همه درسی بگیرن از این پست که ظاهران هنوزم آدمای بدجنس پیدا میشن و تعدادشونم کم نیست عزیزم
واسه تولدم خیلی ممنونم ازت عزیززززدلم...پانی تم؟آدرسشو ندارم عزیزم حالا میام ازت میگیرم
آخی عزیزم اشکال نداره ایشالله میگیری حتما گلم
مرسی از ایده خیلی شیک و قشنگت عزیززززم...مرسی از لطفت و مهربونیت عزیززززم
خاله الهام
2 مرداد 92 10:31
مرسي ساياي عزيزم بابت قهوه خودت درست كرده بودي خيلي چسبيد


سلام عزیزدلم خواهش میکنم بازم بیا تا قهوه برات درست کنم
خاله الهام
2 مرداد 92 10:37
آفرين سايا جونم چه حرفهاي خوبي گفتي منم باهات موافقم
اتفاقا كار خوبي كردي آپ كردي
توي اين ماه مبارك فرصت خوبي اين تغييراتو داشته باشيم

سلام الهام جون خوبی عزیزم؟قربونت برم
البته تو که نیاز به این تغییرات نداری چون خودت سرشار از محبتی عزیزدلم
محبوبه مامان ترنم
2 مرداد 92 11:32
سایا جان عزیزم ، ببخشید که اینو می گم .
می خواستم بدونم تکلیف 6 تا جزء باقیمانده ختم قران چی میشه. حیفه که ختممون ناقص بمونه.
اگر از دوستهات کسی هست که می تونه همراهیت کنه بهش پیشنهاد بده تا کامل بشه.
باز هم شرمنده..

سلام محبوبه جان خوبی عزیزدلم؟نه بابا این چه حرفیه
عزیزم خودم تقسیمشون کردم دیگه دارم خودم میخونمشون....
وا محبوبه جون دشمنت شرمنده عزیزم
مهری
2 مرداد 92 12:31
سایا آهنگ وب تو برداشتی ؟؟؟؟؟؟
من تازه امروز با یه مرور گر دیگه بالا اومدم دیدم می تونم آهنگ وب رستا رو گوش کنم. فوری ا.ومدم تو وب تو اما پخش نشد

سلام عزیزم خوبی؟نه گلم برنداشتم
خودمم الان اومدمگوش کردم با کامپیوتر پخش شد برام عزیزم
saba
2 مرداد 92 13:11
سلام سایاجونمممم خوبی عزیزدلم؟وااااااای چقددلم برات تنگ شده بود.بخداشرمندتم شرمنده ام.دوروزلعنتی داشتم بااین نت کوفتی سروکله میزدم.بخداراست میگم الان ازخواب پاشدم تادیدم نت درسته پریدم تووب توورستاجون.وااای نمیدونی چقدخوشحال شدم دیدم زانیارحالش بهتره وازاینکه دیدم یسری ادم بیکاروبی عارمیان چه نظرای وحرفای چرتی میزنن واقعابراشون متاسفم.سایاجونم بخشیدیم؟اخه نتونستم بیام زودتربرات نظربذارم.بخداراست میگم.ببخشید..سایاجونم شرمندگی ازمنه نبینم دیگه ازاین حرفابزنیا.راستی نگفتی تولدت دقیقاچه روزیه؟زودباش بوگومیخوام برات جشن خیلی خیلی کوچولوبانظرام بگیرم.میدونم خیلی بدمیشه ولی بیشترازاین نمیتونم چون جزنظرنمیتونم برانت تولدبگیرم شرمندتم.ولی عوضش میخوام شادوخوب باشه.ببخشیدعزیزم دوباره پرحرف شدم من.شرمندتم بوخودا.راستی مرسی ازاینکه گفتی ازنظرام کپی بگیرم.چشم حتمامیگیرم ازاین به بعد.قربونت برم عزیزم.زیادخستت کردم.شرمنده.فعلاخدافظ.مواظب چمران جونمممممم باشیـــــــــاااااااا
.
.
.
.
عاشقتم سایاجونممممم.دوست دارم عزیزم

سلام قربونت برم خوبی؟منم کلی دلتنگت شده بودم عزیززززدلمنمیدونم چرا تابستونا نت بیشتر قطع میشه عزیزم...سبا جونم اون آدما مشکلشون رستا نیست مشکلشون خوشبختی هرکسیه که مردم دوسشون دارن ...فکر میکنی تا کجا میتونه این مزاحم دووم بیاره...و شک نداشته باش که خودش پس میده اینکارشو به زودی.....عزیزدلم تولدم 15آبان...فدات شم همینجوری هم برام بهترین کادو حتی 1دونه نظرت عزیزدلم...فدات بشم که انقدر خوبی...ممنونم بابت تمام خوبیات و یه مغدرت خواهی بخاطر دیر تایید شدن نظرت چون دوس داشتم کامل جواب بدم قربونت برم من...منم خیلی خیلی دوست دارم سبای عزیزززززم
saba
2 مرداد 92 13:51
سایهرچی توگوگگولی میزنم تم تولد،لینک تم تولد،تم تولدبزرگسالان،همش میکی موس وازاینجورچیزامیده اخه یکی بگه اینابزرگساله که این گوگولی میده؟.بازم میگردم اگه پیداکردم برات حتماحتمامیذارم شرمنده عزیزدلم.فعلا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چقدرخوب هوس یه تولدکرده بودم .اخییییییییییش

سلام سبا جون خوبی عزیزم؟قربونت برم مرسی عزیزدلم...خودتو به زحمت ننداز همین قدرم که به فکرم بودی یه دنیا ارزش داشت عزیزززززممرسی ازت سبا جوووون....کاش نزدیک هم بودیم تو و فاطمه میتونستید بیایید♥♥♥♥
مامان حمیدکوچولو
2 مرداد 92 13:59
سایا جون پس کامنت من کو؟

قربونت برم یکم کامنتا زیاده دارم جواب میدم و تایید میکنم
مامان حمیدکوچولو
2 مرداد 92 14:34
سایاجون خواهش میکنم یه لحظه به خودم شک کردم وتعجب که چرا تایید نکردی
مرسی...

نه قررررربونت برم من....چون نظراتو جواب میدم یکم طولانی میشه شرمنده گلم
saba
2 مرداد 92 17:46
شلوم عزیزدلم چطوری؟خوفی؟دلم برات تنگولیده بودنفسم.گفتم بیام یه سلامی بدمراستی کامنتموتاییدنکردیا.اون طولانیه.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دوست دارم سایاجونمممممممممممممممممممممممممممممممممممممــــــــــــــــــــــــــ.
.
.
.
.
.
.
.
.


سلام عزیزدلم خوبی؟شرمنده بخدا ببخش عزیزدلم
مهری
2 مرداد 92 18:26
هووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووورا سایا بلاخره موفق شدم دارم اهنگ وبتو گوش می کنم. واقعا فوق العاده است مثل خودت. با google chorome موفق شدن.

سلام عزیزدلم خوبی؟بابا ایول به این شهاااامت و پشت کار عزیزززم
قربونت برم خوشحالم از اینکه بلاخره تونستی...آره فوق العادست این آهنگ مهری جون
مامان ریحان
2 مرداد 92 18:34
سلام
خوبی من امروز ساعت 2:30 ظهر بیدار شدم تو چی؟

سلام عزیزم...
من ساعت 1بیدار شدم
fateme
2 مرداد 92 20:26
سايافروريختم بخداااااااا.يني اگه الان جلوم بودبخداااااااخفش ميكردمخوشبحال رستااين همه دوست داره منه بدبخت توهين به اين بزرگي بهم كرد.........اونوقت......
خدابكشتش

عزیزززززم خدا نکنه...اون کیه که تو بخاطرش فرو بریزی؟اون یه آدم ...چی بگم؟اصلا وجودشو ندیده بگیر گلمبخدا ارزش ناراحت کردن خودتو نداره عزیزدلم...بزار رستا بیاد...
fateme
2 مرداد 92 20:33
فقط كاش يه ايكون بودكه سرشوميكوبوندبه ديواربييييييييييي ادبه چقد

عزیززززززم ولش کن این یه علافه....اصلا مهم نیست وجودش آره خیلی بی ادبه...
rasta
3 مرداد 92 0:47
سلام سایا
فقط خوب گوش کن ببین چی میگم
ای کاش یکمی زودتر میرسیدم
سری این نظرمو تایید کن تا فاطمه ببینه
اول از همه از آخرین کامنت شورو میکنم که اونی که ای پی فاطمه رو گذشته اصلا سحر مامان آرتین نیست بالکهه همون روناست
سحر اصلا همچین آدمی نیست
من آی پیش رو چک کردم
خودش رو جای سحر جا زده
همین الان هم آدرسش رو میدم مدیریت تا بلاکش کنن
فاطمه به خدا از روت یک دنیا شرمندم
داره گریم میگیره
تازه رسیدم ی مقداری از کامنت هارو بخونم
آخه اینجا چه خبر بوده؟؟؟؟
باورم نمیشه....

سلام رستا جون خوبی قربونت برم؟
فقط آی پیشو بده تا بمرگونمش
گریه نکن قربونت برم فقط زود تاییش میکنم که ببینه فاطمه
rasta
3 مرداد 92 1:25
اصلا باورم نمیشه
همینجوری دارم کامنتااتونو میخونم و دلم میلرزه
خدایا این جا چه خبر بوده؟؟؟؟!!!!!!
الهی بمیرم واسه فاطمه که به خاطر من اینجوری ی وحشی افتاد به جونش
به خدا فاطمه جون حتا روم نمیشه بهت چیزی بگم
نمیدونم باید چیکار کنم
همش تقصیر منه
همه ی این اتفاقا فقط به خاطر ی نفر افتاد و اون ی نفر هم فقط رستاست
فکر میکنم ی چند وقتی باید میدون رو خالی کنم
نه برای اینکه فکر کنن کم اوردم بلکه بیشتر برای ی زره آرامش
آرامش برای شما برای خودم
آی پی رو دادم مدیریت
،سایا واقعا حالم رو به راه نیست
اصلا وا رفتم ....
همینجوری که کامنتاارو میخونم اشک میریختم
اشک واسه مهربونی شما و بد ذاتی بعضی ها
این دیوونه ها منو میترسونن
کارشون خطرناکه
دلم داره به هم میپیچه
حالت تهوع گرفتم
الان از نت میرم بیرون
جون بچم واسم از همه چی مهمتره
میترسم بالایی سرش بیاد، اونم با این حاله خرابه من ....
این روانی رو هم ولش کنید تا بلاک بشه
به خدا حالم اصلا خوب نیست
چشمام تار شده
قول میدم که باهم صحبت کنیم
بذار من الان برم استراحت کنم
زانیار جریان رو بفهمه و حالم رو ببینه
از رو جنازشم رد شم نمیزاره بیام نت
خدا نبخشتشون که انقدر با روح و روان ی مادر بازی کردن
فاطمه جون بازم شرمنده.....
موندم به سحر چی بگم؟؟؟.....
خدا لعنتشون کنه ....


رستای عزیزم بمیرم برات
فقط بدون جواب زود تایید میکنم تا فاطمه جون هرچه زودتر ببینه
rasta
3 مرداد 92 1:40
میدونم ....دیدم .....
سایا این طرف واقعا روانیه
وای دلم بدجوری داره به هم میپیچه
مارتیا هم تکون نمیخوره...
موندم چه خاکی بریزم تو سرم زانیار رو بیدار کنم؟؟
برم دراز بکشم شاید دردم آروم بشه
تازه من بدتر از ینااشم میدونم
اگه بگم درجا کپ میکنی
واااااای سایا نفسم داره بند میاد
....خدایا خودت به دادمون برس با این آدم های سادیسمی

فقط اشک و ناراحتی برای تو عزیز مهربونم
هیچ جوابی پیدا نکردم رستا
هیچی فقط بدون دلم برات کبابهالهی بمیرم انقدر بد حالی
کاش بمیرم و ناراحتیو دردتو نبینم
majede
3 مرداد 92 2:47
سایا چرا همه چی اینجوری شد؟

چون یه آدم عقده ای به یه آدم خوشبخت میرسه عزیزم....فقط همین....
majede
3 مرداد 92 5:51
وای خدا...به خدا اینو دیگه نمیدونم چی بگم...
اخه این چه کاریه مد شده؟؟؟؟؟؟

نمیدونم عزیزم...فعلا که کارش شده سواستفاده از اسم دیگران..
saba
3 مرداد 92 10:38
سلام سایاجونم.بامن قهری؟میدونم من خیلی بدم.سایابابت همه چی ببخشیدفقط قهرنباش

سلام عزیزم خوبی؟وا خاک بر سرم این چه حرفیه؟فاطمه کجاست؟بگو اون دیروزی بنده خدا مامان آرتین نبوده همون بیمار سادیسمی خودمون بوده عزیزم....تازه جای منم کامنت میزاشته ....
saba
3 مرداد 92 11:16
سلام عزیزدلم.اوخیییش قهرنیستی اخه نظراموتاییدنکرده بودی فک کردم قهری.باشه عزیزم بهش میگم که اون بوده چشم روچشم حتمامیگم.رستااین دختره خیلی دیوونه است اخه من نمیفهمم ازجون این رستاچی میخواد؟رستاخودش این همه بعدازاون تصادف خواسته بیادوبش یک خوش باشه بعدازاینکه فهمیداقازانیارخوبه که این بساط به پاشد.واقعامردم دارن یواش یواش روانی میشن.اه اه.ایشالله که رستام زودزودحال روحیش بهتربشه وبیادوبش یه خبری ازخودش بذاره.امیدوارم.خب عزیزدل من مواظب خودت باش فدات شم.فعلاخدافظ گلم.

سلام سبا جون خوبی عزیزم؟چی بگم آخه بهت دختر خوب؟من عمرا باهات قهر کنم عزیزم...فقط یکم تایید نظرات چون من عادت دارم همشو جواب بدم که یکم طول میکشه فدات بش...فاطمه کجاست؟رستا خیلی ناراحت اون بود...چون رستای ما مخاطب زیاد داره و این آدم عقده ای زورش گرفته ولی اهمیت نداره عزیزم...مهم برای همه ما وجود رستا که امیدوارم حالش خوب باشه...توام مواظب خودت باش قربونت برم مندوست دارم عزیزدلم...
مهری
3 مرداد 92 11:20
سایا واقعا دلم گرفت. فاطمه کجاست؟ حالش خوبه؟ رستا چرا اینقدر به خودش فشار میاره؟ چرا خودشو درگیر میکنه؟ واقعا ارزش داشت؟ کاش هیچ کدوممون جواب اون احمق و نمی دادیم تا خودش از نت بره بیرون. اما وقتی دید همه ما عکس العمل نشون دادیم بیشتر خوشحال شد. الانم به حدفش رسیده. ما نباید بزاریم. سایا جان هیچکس به اندازه تو نمی تونه این جریان جمع و جور کنه و ما رو به روزهای قبل برگردونه. مواظب رستا باش عزیزم . اون تو رو خیلی دوست داره و باهات آرامش میگیره. من حتی نتونستم براش نظر بزارم. بس که ناراحت شدم. ببین آخه نصف روز تو نت نبودم چه اتفاقاتی رو یه هو دیدم. دارم شاخ در میارم. چرا ما باید جواب این مریض ها رو بدیم که باهامون بازی کنن. سایا جون فقط تو می تونی کمک کنی عزیزم با مطالب آرامش بخش و قشنگت. دوست دارم


سلام عزیزم خوبی؟فاطمه نمیدونم کجاست ولی به سبا خبر دادم که بهش بگه بیاد نت و یه خبر از خودش بهمون بده...عزیزم هرکسی هم باشه نمیتونه بی تفاوت رد شه...چندبار باید گذشت کرد؟رستا در مقابل اون خیلی گذشت کرده تا الان ما هم اگر جوابی دادیم فقط برای دفاع از رستا بوده ...عزیزم دیشب خیلی باهاش صحبت کردم قرار شد بره استراحت کنه بعد که حالش بهتر شد دوباره بیاد ...حالا بهش گفتم چیکار کنیم فعلا ایشالله که میاد و نظر قطعی میده عزیزم....مرسی که انقدر بهم لطف داری باور کن رستا همه دوستاشو یه اندازه دوست داره....قربونت برم گلم هرکاری از دستم بر بیاد انجام میدم...الانم فقط دنبال راه حلم که فکر میکنم خداروشکر پیدا شده راهش...ایشالله رستا بیاد و باهاش صحبت کنممنم دوست دارم مهری جون
مهری
3 مرداد 92 11:24
سایا جونن بعضی از نظراتم نیست . فقط می خوام بدونم خدایی نکرده حرفام ناراحتت می کنه عزیزم؟

سلام عزیزم خوبی؟نظرا خیلی زیاد شده و هرچی جواب میدم بازم وقت کم میارم عزیزم....قربونت برم نظرت رسیده و من در اولین فرصت تاییدشون میکنم گلمعزیزم این چه حرفیه ؟نه بخدا خودم یکم گرفتارم فقط همین
مهری
3 مرداد 92 11:32
بازم ممنونم از این همه مهربونیییییییییییییییییییت .

قربونت برم کاری نکرررردم که عزیزززززم
سودابه
3 مرداد 92 11:34
دخترم در چه حاله؟؟؟؟؟؟؟؟دلمون تنگیده

الهی فداااااات بشم عزیزم الان میام پیشت...بد نیستم عزیزدلم
سودابه
3 مرداد 92 12:00
همین الان وب رستا رو دیدم چه خبره اونجا؟؟؟بخدا به من کلی استرس وارد شد چه برسه به رستا..توروخدا بهش بگو اینقدر حرص نخوره اصلا براش خوب نیست خیلی نگرانشم

چی بگم سودابه جون....آره از دیشب که اونجوری شد همه خیلی نگران حالش شدیم...من که هرجایی که باهم بودیم پیغام گذاشتم براش امیدوارم که فقط بیاد و بنویسه که خوبه
سودابه
3 مرداد 92 12:08
فدای مهربونیات عزیزم...خیلیییییییییییییییییییییییییییییی دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم
از رستا خبر گرفتی به من هم بگو

قرررربونت برم عزیزم منم خیلی دوست دارم سودابه جون::::
saba
3 مرداد 92 13:25
سلام سایای مهربونم.خوبی قربونت برم.ببین من زنگ زدم خونشون مامانش برداشت گفت الان خوابه هرموقع بیدارشدمیگم بهت زنگ بزنه تاالان هنوززنگ نزده.فاطمه هرموقع روزس تادیروقت میخوابه تا1یا2.عزیزم نگران نباش فاطمه بخاطراین چیزاناراحت نمیشه حتماخودش فهمیده که سحرجون نیست.احتمالاخسته بوده نتونسته بیاد.هرموقع زنگ زدبهش میگم بیادوسریع برات کامنت بذاره فدات شم.توام نگران نباش عزیزدلم.حتماناراحت نشده.خب عزیزم فعلاخدافظ.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دوست دارم سایاجونم.عاشقتمــــــــــــــــــــ عزیزدل من
.
.
.
.
.
.
.
خیلی خوشحالم که توروپیداکردم.عاشقتمــــــ درحدمرگ



عاطفه
3 مرداد 92 13:31
سلام خاله سایا جونم مرسی به ما سر زدی...

دوشت دارم.....

saba
3 مرداد 92 13:32
سایاجون اون دختره بااسم من رفته کامنت گذاشته بروببین.شکلک خنده گذاشته.بخداگریم گرفت.حالا حال رستارومیفهمم.قلبم داره ازجاکنده میشه.سایابخدابه مرگ مامانم قسم میخورم من نیستم بخداراست میگم.توروخداباورکن.اصن بروای پی شوببین به کی قسم من نیستم.من مرگ مامانموهیچوقت الکی قسم نمیخورم.باورکن من نیستم.من اونقدرپست نیستم که تواین شرایط به رستابخندم.بخداراست میگم.

مامان یگانه
3 مرداد 92 13:36
سلام سایا جون
رفتم تو وب رستا
بابا چه خبره اونجا؟چرا اینقدر اذیت این دختر باردار میکنن؟خدا لعنتشون کنه.
راستی خبر مهسا(مامان لیانا)نداری؟مدتیه وبش مسدوده.حالا دیگه باید بچش هم دنیا اومده باشه.اگه خبری پیدا کرده خبرم کن.
قربون مهربونیت

fateme
3 مرداد 92 14:11
اههههههه دوباره وبه رستاپريد.ساياازطرف من بروتووبش بگومن اصلاازاون حرفش ناراحت نشدم حتي وقتي بااسم من كامنت گذاشت گفت كثــ..../دسش واسه همه روشدوااااااااااي ساياتوروخدااي پي منويادداشت كن كه اگه كسي بااسم من كامنت گذاشت فك نكني منمبخداتاساعت6صب بيداربودم باقرص خوابيدم الان پاشدم اينقدبخاطررستاناراحت شدم كه نگووووو

عزیزم من آی پی تورو میشناسم و دیدی که اونجا هم طرفداریتو کردم...قربونت برم مرسی که انقدر خوبی ایشالله خودش میاد و همه چیز توضیح میده و همه ما از نگرانی در میاییم گلم خوشحالم که اومدی وبم...راستی فهمیدم امروز روزه هستی قبووول باشه گلم...خیلی سلام به مامانت برسون عزیزدلممن به تو شک ندارم که چقدر خوب و مهربونی عزیزدلم
fateme
3 مرداد 92 14:23
مر30عزيزم مهربوني روازتويادگرفتمازكجافهميدي روزه ام؟؟فقط ديروزبه خاطرفشارم نگرفتم ولي بقيه روميگيرمتوهم سلام به خانواده ي محترم برسون عسيسم

فدای تو عزیزم من که کاری نکردم...سبا بهم گفت گلمآفرین عزیزم
fateme
3 مرداد 92 14:30
وووووواااااي اينوتوانجمن خوندم"
اگه ايميلي باادرس فرستنده:
co.uk.simon25@hotmail
دريافت كرديد،به هيچ وجه بازنكنيدوسريع پاكش كنيد.اين هكرفوق حرفه اي نه تنهاهمه هاردديسك كامپيوترشماروبه بادخواهددادبلكه همين بلاروسرهمه دوستاني كه توفهرست تماس هاشون هستيدهم مياره وباسرعت زيادي درحال منتشرشدنه.
وووووووووووييي

قربونت برم من اصلا ایمیلی که نمیشناسم باز نمیکنم مرسی از اطلاع رسانیت
مامان امیر حسین
3 مرداد 92 16:37
خصوصی داری عزیزم.

majede
3 مرداد 92 16:54
ای خدا شر هرچی سادیسمیه از سر ما کم کن

کووو؟مگه بازم هست ماجده؟
fateme
3 مرداد 92 16:59
ساياقهوه روبذاربرابعدازافطار

سرورم با شیر یا بدون شیر میل میکنید.؟
saba
3 مرداد 92 16:59
خب سلام

سلاااام عزیزم
majede
3 مرداد 92 17:00
نه عزیزمممم....همون یکیش واسه هممون بسه

هاهاهاها آره فکر کنم درگیر عذاب الهی شده خخخخ
fateme
3 مرداد 92 17:01
يه پست خالي بذاركه اونجانظربديم تاتوبخواي تاييدكني ديرميشه

عزیزم نظر خواهی بدون تاییده
fateme
3 مرداد 92 17:02
h,g vsjhv,;]g ;vndl phghj,

لی لی لی لی چی نوشتیاااااا
fateme
3 مرداد 92 17:03
هيييييييييي خاك به سرم كلم پايين بودنديدم چي نوشتم ساياپاكش كن تاابروم نرفته

نخیررررم پاک نخواااهد شد دی
saba
3 مرداد 92 17:03
فاطیترجمه پلیزززززززز

خخخ ترجمش اینه سبا: سارااا عاشقتم
majede
3 مرداد 92 17:04
فاطمه خیلییییییییییی باحال بودددددد

ماااجده عزیزم اون جک منو بشنوی پس چی؟
saba
3 مرداد 92 17:04
اآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخـــــــــــــ

چرااااااااا؟
saba
3 مرداد 92 17:04
سایابذاربمونه اینجانظرش بچت اومدخوندیکم بخنده

آره والا عمرا پاااکش کنم سبا جونم
fateme
3 مرداد 92 17:05
بچه هاافق بدين برم ازصحنه روزگارمحوشم

الهییییی عزیزم
saba
3 مرداد 92 17:05
ساراکیه؟

کارآگاه گجت کو سارا؟
saba
3 مرداد 92 17:05
فاطی بودی حالا

مگه کجا میخواد بره سباااا؟
fateme
3 مرداد 92 17:06
ساياخودتم نظربذارزيرش جواب نده

یکی باید کنترل کنه فاطی
saba
3 مرداد 92 17:06


حخخخ
fateme
3 مرداد 92 17:06
واااااي شماهاگرمتون نيست؟؟

نه من که زیر کولر بسر میبرم
saba
3 مرداد 92 17:07
سایازیرش ننویس

چراااا؟
fateme
3 مرداد 92 17:07
سايااونجادربرج مراقبت خوش ميگذره؟؟؟

عاقا عااااالی اصن یه وضیا
saba
3 مرداد 92 17:07
سایافاطی گفت افق بدین محوشم منم گفتم بودی حالا

آهااااا میگما حالا چرا زیر کامنت ننویسم؟
majede
3 مرداد 92 17:07
متاسفانه باید این جمع دوستانه رو ترک کنم...
فکرم پیش شماهااست
یکم از طرف من کامنت بزارین

چرا عزیزم بودی حالا
قربووونت برمبازم بیا پیشمون
saba
3 مرداد 92 17:08
چون چ چسبیده به را
ماجده
3 مرداد 92 17:08
خخخخخخخ

نگااا این توروخدااا خخخخ
fateme
3 مرداد 92 17:09
بوس بوس باي ماجده جونمممم

منم بوس بوس
saba
3 مرداد 92 17:09
ماجده جونم ازطرفت کامنت گذاشتم
saba
3 مرداد 92 17:09
بای ماجده جونممممممممممم
fateme
3 مرداد 92 17:09
اخيييييييييي ساياالهي بميرم سرت شلوغ شد؟؟

خدااا نکنه اصن سرعت عمل داری؟هی دارم جواب میدم؟
saba
3 مرداد 92 17:09
نمیدونم سایاواسه طنوعسوادم توحلقتون

خخخخخ میکشم تورو منننبچه ها از وب رستا پرتمون کردن بیرون نه؟
majede
3 مرداد 92 17:10
قربوووووونتون برمممممممم من...
چه خوب شد کشفتون کردماا
سایا مجبورم..یه کاری پیش اومده
بابایییییی دوستااااااااااای خووووووبمممممممممممممممم

گوهر ناب که من باشم که خیلی وقته اصن کشف شده عزیززززم
بااای عزیززززم
saba
3 مرداد 92 17:10
هیسسسس فاطی کامندوباسایانحرف بایدکامنتای گمرکوتاییدکنه

ها بلههههه پ چی جیگر تو عزیزززم
saba
3 مرداد 92 17:11


خوشگل ندیدی؟
saba
3 مرداد 92 17:12
الان میام یه مین بصبرید

اجاااازه بگیر خانوم محتررررم
fateme
3 مرداد 92 17:12
ماجده كشف ماازكشف قاره امريكاهم دراين جهان تاثيرگذارتره

هاهاهاها بلههه اصن یه وضیا
fateme
3 مرداد 92 17:12
سايامارتياكه دامادتوئه چمرانم دامادمن پس سباروچيكاركنيم؟؟

آخیییی سبااا
fateme
3 مرداد 92 17:13
البته بچشوهاااااا

سبا و ماجده هم باهم خخخخ
majede
3 مرداد 92 17:13
تو که عزیزدلی سایا...خیلیییییی وقته..
منظورم فاطی جون و سبا جون بوووووووووود

جیییگر تو عزیززززم
fateme
3 مرداد 92 17:14
من عزيزدل هستم عاياماجده؟؟

نههههه فقط منم خخخ
majede
3 مرداد 92 17:14
اقا من یا سبا وصلت می کنمممممم
منظورم بچه هامون بودااااااا

هاااا ماجده
fateme
3 مرداد 92 17:15
گاهي اوقات يادچيزايي ميفتم كه نبايدبيفتم مثه مهسا

چرا؟یاد چیش؟
majede
3 مرداد 92 17:15
فاطی جون شما هم از امروز به بعد میشید دیگههه...الان رسما دوستامییییییییییییییییین

رسمااااا کیلی لی لی لی لی
fateme
3 مرداد 92 17:15
اره ديگه اسم بچه هاتونم بذاريدكه كارتوشونم بگيريم

سبا جدی جدی محو شد
fateme
3 مرداد 92 17:16
غلط املايي:كارتشون

جیگر تو و غلط املاییت
fateme
3 مرداد 92 17:17
چي چرا؟؟مثلاياده وبش ليانا .......

.....
majede
3 مرداد 92 17:17
با اینکه دل کندن سخته ولی دیگه جدی بای بای

فدااات شم منتظریم
fateme
3 مرداد 92 17:17
ميخواستين به من افق بديدداديدبه سبا

والا بخدا فاطی
fateme
3 مرداد 92 17:18
عهههههههه ساياخب پاي ماجده رونگيربذاربره ديگه بچه كارداره باي ماجده جووووون

ماااجده جون بای قربونت برم بابا بخدااا رفت
مامام دوقلوها (حسین-حسام)
3 مرداد 92 17:19
سلام سایا جونم خوبی عزیزم قربونت برم من
ای جااااانم خیلی زیبا نوشتی مطلب رو واقعا حق همینه
عجب ادمایی پیدا میشن
الهی قربونت برم خودتو ناراحت نکن
خیلی دوست دارم و میبوسمت عزیر دلم
ببخشید که دیر به دیر میام اخه این وروجکام نمیذارن شرمنده هستم

سلام عزیزدلم قربونت برم مرسی گلم
منم خیلی دوست دارم گلمنه بابا چه اشکالی داره گلم
هروقت بیایی قدمت رو جفت چشام عزیزم
saba
3 مرداد 92 17:20
فرش قرمزوبندازیدکه اربابتون مشرف شده

لی لی لی لی
saba
3 مرداد 92 17:20
ماجده بصبر


رفت عزیزززم
fateme
3 مرداد 92 17:21
مامان دوقلوهاسايادست به نوشته ـــش بسي بسي خوبه

نه باباااااا
saba
3 مرداد 92 17:21
بچه من بابچه ماجده قراره مزدوج بشه؟چه عالی اخ جوننننننننن

بلههههههمفالکههه
fateme
3 مرداد 92 17:21
سباديراومدي اشوباجاش بردن

والااااا
saba
3 مرداد 92 17:22
نوشته ــــــش؟

هین؟
fateme
3 مرداد 92 17:22
ميخوام يه اعترافي كنم...

گوش جان میسپاریم
majede
3 مرداد 92 17:22
منم منم ماجده

یا امام هشتم دخترررر؟
fateme
3 مرداد 92 17:22
بچه كه بودم به استغفرا.....ميگفتم ازسقف بروبالا

اعجوووبه بودیااا
saba
3 مرداد 92 17:23
بکن فاطی

خخخخخ
fateme
3 مرداد 92 17:23
عههههههه ماجده تويي چقدبزرگ شدي نوه گلم

هاهاهاهاها
saba
3 مرداد 92 17:24
اخ جون عروسی داریم.بچه منوماجده به افتخارشون

سباااا جای ماجدرو داری پر میکنی؟خخخخ
saba
3 مرداد 92 17:24
دست دست عروسیه عروسی.هو هو
fateme
3 مرداد 92 17:25
يه بحث شون كنيدوسط

تو بگو ...میگما همه ناراحتن واسه رستا انقدر کامنت گذاشتیم؟خخ
saba
3 مرداد 92 17:25
زنده اید؟

هاااا مثل مرررد
مهسا(مامان نفس)
3 مرداد 92 17:25


شلااااام عجیجججم
saba
3 مرداد 92 17:26
راستی منم دوست صمیمی ماجده شدم دیگه؟بگیدطاقتشودارم

نخیررررر زودته حالا نگا ای دیگههه
fateme
3 مرداد 92 17:26
پ ن پ سبااين روحمونه داره تايپ ميكنهسايازيراوارنظرمونده فك كنم

بخداااا موندم
saba
3 مرداد 92 17:26
سلام مهساجون جونی

من نظر مهسارو ندیدم خدایی تو که گفتی دنبالش گشتما
fateme
3 مرداد 92 17:26
اره رسماشدي

لی لی لی لی
saba
3 مرداد 92 17:26
فاطی ببند

و پاااااک نخواهد شد هه هه
fateme
3 مرداد 92 17:27
سايابذارتكلييف چندتاچيزوروشن كنم

یا خدااااا
saba
3 مرداد 92 17:27
خاکم برسرشکلکم اشتب شد

اجکال نداله دوسی
saba
3 مرداد 92 17:28
واقعادوستش شدم؟هووووورا

جو زددده خخخخ
fateme
3 مرداد 92 17:28
اولا:مادرشوهربازي درنمياري
دويما:مهريه دخي جون30كيلوباله مگسه
سوما:سوماديگه نداره

کی مننننن؟
saba
3 مرداد 92 17:28
سایاحالا بگردپیداش کن

بابا یه خسته نبااااشید بگیدا
fateme
3 مرداد 92 17:28
اره باباشدي

ای جانم چه خوشاااله
مهسا
3 مرداد 92 17:29
حساب خودتونو سرگرم کردیدا.

از بیکاریه بحدا مهسا جون
fateme
3 مرداد 92 17:29
نه پس مننننننننن.شوخيدم جيگلم

fateme
3 مرداد 92 17:30
مهساتوكدوم مهسايي؟؟

مهسا مامان نفس عزیزم
مهسا
3 مرداد 92 17:30
سلاممم با منی دیگه؟
saba
3 مرداد 92 17:30
مهساجون علافیه دیگه میگذره عسلم

ای جووونم علااافیو
saba
3 مرداد 92 17:30
مهسامامان نفس جونه دیگه

آررره اینم یه دوست جدددید
fateme
3 مرداد 92 17:31
فك كردم مامي لياناس

بیخیاااال بابا
saba
3 مرداد 92 17:31
سایای عزیزم خسته نباشی نفسم

فدااات شم عزیزم
saba
3 مرداد 92 17:31
مهسامامی لیانایی؟

نهههه
saba
3 مرداد 92 17:32
میتلسم

این مهساااا یکی دیگست
fateme
3 مرداد 92 17:32
ساياچه شغل شريفي داري تو

خالم زنگ زد من دقیقا 46 ثانیه عقبم ازززتون
saba
3 مرداد 92 17:32
خب خداروشاکریم

بلهههه عزیزم
saba
3 مرداد 92 17:33
بچه ماجده پسره یادختر؟

حرفی ازش نزده بخدا
fateme
3 مرداد 92 17:33
مهسالفتي؟؟؟

فکر کنم عزیزم
fateme
3 مرداد 92 17:33
قراره پسربشه كه بادخترتومزدوج بشن

حالا که نیست از سبا میپرسیم بچش چیه هرچی شد قطعا ماجده باید برعکسش بشه نظر با سبا دیگهههه
saba
3 مرداد 92 17:34
ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻢ ﭘﺎﺷﻮ ﺳﺤﺮﻩ !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻮ ﺑﻌﺪﺍ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻢ....!! :|
ﻣﻦ :|
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ :|


هاهاهاها الهییییی
saba
3 مرداد 92 17:34
اینوخوندم ینی ولوشدما

الهی بگرررردم
saba
3 مرداد 92 17:35
سایاینی چی؟

چی یعنی چی عزیزم؟
saba
3 مرداد 92 17:35
خداکنه پسرباشه ولی خداییش من مادرزن خوفی میشماا

قرررربونت برم عزیزم
saba
3 مرداد 92 17:36
الان نظربامنه؟خب بصبریدیکم کلاس بازی درارم بعدمیگم بهتون

جوووووونم کلاسوووو
saba
3 مرداد 92 17:37
ینی چی تو46دقیقه ازماعقبی؟

46 ثااانیه
الا بهتون رسیدم
saba
3 مرداد 92 17:37
فاطی رفت توافق

هااااا بخداااا رفت اصن یه وضیااااا
fateme
3 مرداد 92 17:37
خيلييييييييي واقعاكه....الان كه رفتم نگرانم نشدين؟؟

میدونستیم هستی هه هه مگه نه سباا؟
saba
3 مرداد 92 17:38
اهان فهمیدم

saba
3 مرداد 92 17:38
فاطی

fateme
3 مرداد 92 17:38
دخي من باچمرانِ سايا
دخي سايابامارتيارستا
دخي سباباپسرماجده

قبلاهم گفتم؟؟

اسم دخترتو قشنگ انتخاب میکنیا فاطی
saba
3 مرداد 92 17:39
بعله سایاجونم

fateme
3 مرداد 92 17:39
اي خداااااااااااده باربهت گفتم منومخ نكن سبا


هاهاهاهاها
saba
3 مرداد 92 17:39
پس پسرم چی؟

سبا پسرتو بیخیااال منم اگر بخاطر فاطمه مبود چمران بدنیا نمیاوردم که
saba
3 مرداد 92 17:40
فاطی

چه باااحال بوود؟
fateme
3 مرداد 92 17:41
سايا سباالان چوب ميگيرم دستم كله وبه سايارودورميزنم تابگيرمتون

خ چرااااا؟ما به این خوووبی؟
saba
3 مرداد 92 17:41
بچه هایه چیزی بهتون میگم نذاریدبه حساب تعارف باشه البته فاطمه که میدونه میخوام به سایابگم.

قلبم ضعیفه نکن اینکارارووووو
fateme
3 مرداد 92 17:42
چييييييييييي؟؟؟

پیچ پیچی
saba
3 مرداد 92 17:42
سایاهمینجوری نیشم بازشد

قربون نیشت برررررم
saba
3 مرداد 92 17:42
نه جدی میگم سایا

کشتیمون بوگو خب
saba
3 مرداد 92 17:43
سایامیخواستم بهت بگم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بگم؟

نههه نگوووو
fateme
3 مرداد 92 17:43
سباواقعاچه چيزه مهمي ميخواستي بگي

که عااااشقمه دیگه
saba
3 مرداد 92 17:43
سایاجونم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی دوست دارم عزیزدلم

الهیییی قربونت برم منم خیلی دوووست دارم بچه ها جای یه نفر خیلی الیه کییییی؟
fateme
3 مرداد 92 17:43
بگووووووو

والااااا گفت
saba
3 مرداد 92 17:44
اشک توچشام جمع شدولی برگشت دوباره

قربونت برم بیایید تو این ختم قرآن یه کمکی به من کنید
fateme
3 مرداد 92 17:44
سباجون خودمون ميدونيم دوسمون داري

من عاااااشقتووونم
saba
3 مرداد 92 17:44


ااااااا؟
fateme
3 مرداد 92 17:45
خخخخخخخ ديفوونه خب ميذاشتي اشكت بيادوگرنه غمبادميشه ها

الهییییی
saba
3 مرداد 92 17:45
رستادیگه

اوهوووم
fateme
3 مرداد 92 17:45
جارستا

آیه
saba
3 مرداد 92 17:45
چه کمکی عزیزم؟

یه جز دیگه هم بردار
saba
3 مرداد 92 17:46
من بیشترازشماعاشقتونممممممممممم درحدمرگ

الهییییییی فدات شم مرسی عزیززززم
fateme
3 مرداد 92 17:46
عاغامن حاضرم بميرم براتون

تو جز بردار مردن پیشکشت
saba
3 مرداد 92 17:47
بچه هاشرمندتونم من میخوام برم خیابنون ببخشیدعزیزای دلم.فعلاخدافظ خیلی خیلی دوستون دارم

باااشه عزیزززززم مواظب خودت باش گلم
fateme
3 مرداد 92 17:47
ميترسم نتونم بخونم

تو بوتووونی
saba
3 مرداد 92 17:48
من توجزخودمم موندم

تاااا این حدددد؟
fateme
3 مرداد 92 17:48
سباخيلي چرابه من نگفتي ميخواي بري خيابون؟؟

آخیییی
saba
3 مرداد 92 17:48
خیابنون؟

بلهههه
saba
3 مرداد 92 17:49
سایجونم بهت خبرشومیدم اگه خواستم بردارم.قربونتون برم من فعلاخدافظ جیگرا

خداحااافظ عزیزززززززم
fateme
3 مرداد 92 17:49
ساياميشه بردارم ولي ازامروزبه بعدشوبخونم؟؟

یعنی چی عزیزم؟
saba
3 مرداد 92 17:49
I LOVE UUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUUU
.
.
.
.
.
.


منم دوست داااارم عزیزدلم باااای بای
fateme
3 مرداد 92 17:50
باي باي سبيوووووو

fateme
3 مرداد 92 17:50
يعني براروزاي قبلشوخودت بخوني ازامروزبه بعدوبدي من تابشه31بار

چندم رمضونیم؟
fateme
3 مرداد 92 17:52
فك كنم 13-14

کدوم حالا؟
fateme
3 مرداد 92 17:52
نهههههههه16فك كنم

نه بابااااااا 16؟
fateme
3 مرداد 92 17:53
اي باباازوقتي تابستون شده همه چي ازدسم دررفته/امروزچندشنبس اصن؟؟

5شنبه
fateme
3 مرداد 92 17:53
بصبر

باجه
مهسا
3 مرداد 92 17:53
.ایشالا حال رستا خوب باشه

ایشالله عزیزززززم
fateme
3 مرداد 92 17:54
17تاش گذشتچه زود

امروز 16 رمضونه
fateme
3 مرداد 92 17:55
مهسااااااااااميدوني الان چندم ماه رمضونيم؟؟

مهسا
3 مرداد 92 17:57
نه حساب روزها از دستم دررفته 19 تیر اول رمضون بود

الهیییی
مهسا
3 مرداد 92 17:59


بای بای عزیزم
fateme
3 مرداد 92 18:00
ميشه تاامروزشوخودت بخوني ازفردامن بخونم؟؟

16 تا من میخونم 15تا تو بخون خوبه؟
fateme
3 مرداد 92 18:02
ميشه؟؟

آره عزیزم
fateme
3 مرداد 92 18:02
اره خوبه

فدااات شم
fateme
3 مرداد 92 18:03
برابقيشم ببينم كسيوپيداميكنم بهش بدم

آره بگرررد
fateme
3 مرداد 92 18:04
رفتم تووب رستاعكسشوديدم گريم گرفت

عزیزم ایشالله به سلامت برمیگرده
fateme
3 مرداد 92 18:07
عزيزم من برم اگه بشه برم حموم قرانمم نخوندم توهم بروفداتشم فعلابوس بايخبريم شدبهت ميدم

فاطی پس جز 18 بخون خب؟همون 15بار
fateme
3 مرداد 92 18:11
باشه عزيزم

فعلا عزیزم
majede
3 مرداد 92 19:00
خووووووب وایتین من یه چیزایی رو مشخص کنم...
اول که سبا جون الان دوست منم به حساب میاد ...رسما
دوم که من نی نیم دخیه...پس با پسر سبا مزدوج میشن..پس سبا میشه فامیلم..از الان...رسما...
سوم که خوب بدون من وقتتونو پر کردیناااااا
چهارمم که دوستای گلمممممم

fateme
3 مرداد 92 19:02
درگوشي

majede
3 مرداد 92 19:04
همه رفتین؟
سبااااااااااااااا من منتظر جوابتمااااااا
فاطی و سایا و سبا

مائده(ني ني بوس)
3 مرداد 92 19:52
سايا...اسم قشنگيهمعنيش چيه؟

مهری
4 مرداد 92 15:00
سلام سایا. بابا به خدا کم آوردم.
من فکر می کردم فقط منم که همش پای نتم
این جا چه خبر بود؟
مردم بس که خندیدم
داشتم نظراتو می خوندم. هی قاطی میکردم که فطمه چی گفت؟ صب چی گفت؟ بچه ماجده با کی می خواست وصلت کنه؟
کی رفت قران بخونه؟
کی 46 ثانیه عقب بود؟
یه وضیعهههههههههههههههههههههههه


انسیه
5 مرداد 92 15:07
سایا دیدی منم مامان شدم؟؟
یادته نظرای اونارو....

ای جااااانم مبارکه عزیزدلم
آره یادمه نظرات بی انصافشونو
اهمیت نداره عزیزم مهم خودتی قربونت برم
مینا
7 مرداد 92 17:51
همه ی پستات رمز داره که منم رمز میخوام .راستی وبلاگ مهسا جون هنوز مسدوده که ؟؟؟؟

سلام عزیزم هرچی وبتو وارد میکنم باز نمیشه میشه یه بار دیگه برام آدرس بزاری؟بله مسدوده عزیزم
نسيم
23 مرداد 92 19:02
بايت قهوه ممنون وااااي من عاشق قهوه ام حالا كه اين قدر مهمون نوازي دوست دارم باهات تبادل لينك كنم
شوخي كردم عاشق اين انرژي مثبتت شدم با تبادل لينك موافقي؟

خواهش میکنم نسیم جووونبله موافقم
با چه اسمی لینکتون کنم؟
لیلا مامان پرنیا
12 شهریور 92 12:23
سلام دوست خوبمخیلی خوشحال شدم که با وبت آشنا شدم...برام جالبه که یکی تو سن تو میتونه انقدر نگاهش نسبت به همه چیز عمیق باشه واقعا عالیههههههههههههههههههمن خیلی دوست دارم باهات تبادل لینک داشته باشم اگه موافق بودی بیا بهم بگو تا با هم یه فنجون قهوه بخوریم

سلام عزیزدلممرسی گلم از اظهار محبتت نسبت به من
چشم گلم حتما میام پیشتون