♥وبلاگ من و نی نی جونم که مامان سایا فداشه♥♥وبلاگ من و نی نی جونم که مامان سایا فداشه♥، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره
مامان سایامامان سایا، تا این لحظه: 29 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

من و نی نی بدون بابایی

51-یکسالگی وبلاگ من♥

من زمانی که شروع کروم به نوشتن وبلاگم هیچ وقت فکر نمیکردم که دوستای خوبی مثل شما نصیبم بشه!اون دسته از مهربونایی که بدون هیچ منتی نگران من میشن و حال من براشون مهمه واقعا وقتی شما هستید و بی منت کنار لحظه های من هستین چرا بخوام ناراحت بشم؟ یه زمانایی آدما احتیاج دارن باشن از محیط و زندگی اطرافشون دور باشن...من واقعا ممنونم که توی این یک سال کنارتون بودم باهام بودین تو غم و شادیام محبتای شما هیچ زمان فراموش نمیشن!ولی فقط بگم که روزانه های من در قالب این میشه که ماهیانه یکبار آپ میکنم... سخته دور بودن از شما و لطفتون به خودم ...ولی مجبورم هرکسی دوست داشت شمارشو بزاره من باهاش در ارتباط باشم.... یکسالگی نوشته هام مبارک♥ ...
2 اسفند 1392

50-دخترکم...

  ﺩﺧﺘﺮﮐﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻧﻤﯿﺠﻨﮕﺪ ﻧﺠﻨﮓ .... ﭼﺮﺍ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﯽ .... ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﭘﺎﮎ ﮐﻦ ... ﺩﺧﺘﺮﮐﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﮑﻦ ... ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﯽ .... ﺩﺧﺘﺮﮐﻢ ﺗﻮ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻨﯽ ... . ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻦ ... ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻦ ... . ﺷﺎﯾﺪ ﮔﺮﯾﻪ ﯾﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﺑﯽ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﺎﺷﺪ .... ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ .... ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ ﺟﺎﻥ ﺗﺎﺯﻩ ﻣﯿﮕﯿﺮﻧﺪ .... ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻣﻦ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﯾﺮ ﻧﯿﺴﺖ .... ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺮﺧﯿﺰ .... ﺍﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ .... ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ..... ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﻭﻟﯽ ﺳﻌﯽ ﻧﮑﻦ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﯽ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺫﺭﻩ...
2 بهمن 1392

49.نظرت چیه باهم راه بریم؟

نظرت چیه باهم راه بریم؟ تو یه خیابون پهن یا یه خیابون باریک؟ دور تا دورش پر از درختای خوشگل کاج با یه نم بارون...من پاهامو میکشم رو زمین و صداش سکوت بینمون میشکنه... نظرت چیه به ماشینا نگاهکنیم؟یا عابرای پیاده؟ ریه هاتو پر کن از حس خوب ... پر از عطر خدا خداروشکر باران ارث پدریه هیچکسی نیست! یه لحظه به همه چیز خوب نگاه کردی؟ من یه جمله بگم؟بعدش سکوت میکنم و به راهمون ادامه میدیم... از امروز و همین ثانیه هات لذت ببر و قشنگ زندگی کن...خوب زندگی کردن تنها ثروتیه که تمام انسانها به دنبالشن و پیداش نمیکنن  برنامه های زیادی برای اینجا دارم   ...
1 بهمن 1392

47-سایا تولدت مبارک!

برگ ریزان می آید ... هوای پاییز هوای پاییز آرام می آید اما سوزناک دوست ندارم شمع تولد 18 سالگی فوت کنم و شاید هم دوست ندارم وارد 19 سالگی بشم!شاید بعد از 18 سالگیت باید بفهمی که همه نگاه های اطرافت متفاوت میشن! آروم و آروم تر میخوام این ثانیه ها بگذرن... حالا میفهمم که مهم فقط سن آدم نیست!باید درک کرد و فهمید که دیگه یه انسان بالغ و عاقل میشی همه بهتر از خود من حتی میدونن که امسال خیلی برنامه ها واسه تولدم داشتم...اما... خراب شد دوس دارم گریه کنم بدترین تولد عمرمه برام بدترین! سایا تولدت مبارک ...
15 آبان 1392